الف) تبیین عناصر فقهی-حقوقی
رابطه خلق و رفتار
آن چه که در متن واقع است، این است که علی ایّ حال شخصی که رفتاری از او سر میزند و دارد زندگی میکند «قل کلٌ یعمل علی شاکلته[1]»، نمیشود بدون قصد و خلقیّات و روح کاری را انجام بدهد، عملاً این طوری است که هر کسی دارد یک کارهایی را انجام میدهد خُلق او حاضر است، افعالی هم که بر خُلق او مترتب میشود.
[1] سورة الاسراء، آیه ٨۴
عناوین، تابع اغراض
تکوین این است که هر دو را داریم، خب حالا سر نامگذاری و عنوانگذاری میآیند، عنوانگذاری به اغراض برمیگردد[1]،
حیثیاتی که حکمت یک امر آن را اقتضا میکند، الان اگر شما با روح کار دارید، با علمِ صحنه قیامت کار دارید، با برزخ کار دارید، با اعتقادات و کمال کار دارید، به رفتار چه کار دارید؟ رفتار میتواند سراپایش نفاق باشد، اصلاً ذهن شما در این فضای تکوین به آثار منعطف نمیشود، چون آثار که لازمه اعم است، آثاری که از آن بار میشود، ممکن است به نحو دروغ بار بشود.
[1] این مطلب، یکی از مصادیق قاعده کلی عالم اعتبار است که اعتبارات تابع اغراض و ارزش ها می باشد. در این باره به تفصیل در نوشته «تبیین اعتباریات با تکیه بر نظام اغراض و قیم» سخن رفته است.
عناصر فقهی؛ غرض حفظ نظام
اما درست است که ملکات هست که آثار بر آن مترتب میشود اما شما فعلا با صبغه نظام اجتماعیِ ظاهرِ دنیا کار دارید، اینکه شرع و صاحبین شریعت و کسانی که متشرع هستند، یک نظمی داشته باشند. امورشان به راه خودشان برود و از هم نپاشد. شما اگر این جا دارید حرف میزنید این جا به صحنه قیامت چه کار دارید؟ این جا غرض شما در فقه و در بقای نظام دین و احکام دین و کل جامعه دین باقی بماند با این که الان دل او چیست؟
فضای فقه شریعت اسلامی با افعال مکلفین، با روابط فردی و اجتماعی کار دارد و لذاست که در این موضوعِ روابط و افعال مکلفین ما عناصر فقهی داریم، عناصر فقهی چه بسا لفظش با عناصر اعتقادی، با عناصر چیزهای دیگر مشترک باشد اما واقعیتش فرق میکند.