ج) ثمره تفکیک فقه از سایر حوزههای شریعت
ثمره تفکیک فقه از سایر حوزههای شریعت
خب اگر ما این حیثیت را جدا کنیم، چه چیزی بر آن متفرع میشود؟ وقتی صحبت فقه داریم باید شارع مقدس از آن حیثی که مُنشِأ احکام فقه است و حیثیت فقهیه را در نظر دارد نظرش را درک کنیم، نه از آن حیثیتی که صاحب قیامت است و فضای کمالات مومنین و بهشت است، اینها مخلوط شدن با همدیگر است.
اگر این حیثیت را نگاه بکنیم، شک نمیکنیم که عدالت یعنی آن چیزی که نظام دین، ایمان، احکام شرع اسلامی بر طبق آن روال خودش است، روی روال خودش است و جلو میرود و شارع در بقای دین به مقصود خودش میرسد.
علم زوج به فسق شاهد
خب حالا آمدیم الان یک کسی هست که هیچ کس از او فسق ندیده است؛ در ظاهر اصلا رفتاری نشده که اگر دوربین مخفی هم گذاشته باشید دیده باشید، ولی خود زوجی که دارد طلاق میدهد الان عالم است به این که این شاهد فاسق است، الان آن ملکه را ندارد، عالم است، چه کار کنیم؟ الان دیگر این زن، از قبالِ او در رفت و دیگر نفقهاش واجب نیست و طلاق محقق شد؟ یا نه، چون خود این زوج عالم است، این طلاق نیست. چون میداند ملکه را ندارد.
خود دو تا شاهدی که این جا هستند، خود شاهد که به عنوان عادل آوردند خودش میداند که من عادل نیستم اما -حالا گیر افتاده یا روی دربایستی و هر چه هست- به عنوان عادل برایش میخوانند، بعد این که طلاق دادند خود این شاهد میتواند برود آن زن را بردارد؟ نه! چرا نه؟ به خاطر این که میداند عدالت را ندارد؛ این جا خیلی جالب است. شهید ثانی میفرمایند: خود شاهدی که خودش را عادل نمیداند میتواند با آن زن ازدواج کند[1].
[1] و يتفرّع على المشهور من اعتبار عدالة الشاهدين بمعنى ملكة التقوى و المروءة أن المعتبر ثبوتها ظاهرا لا في نفس الأمر، لأنه لا يطّلع عليه إلاّ اللّٰه و الشاهد، فلو اعتبر ذلك في حقّ غيرهما لزم التكليف بما لا يطاق.
و حينئذ فلا يقدح فسقهما في نفس الأمر في صحّة الطلاق مع ظهور عدالتهما.
و لا يشترط حكم الحاكم بها، بل ظهورها عند المطلّق و من يترتّب على[1]الطلاق حكما.
و هل يقدح فسقهما في نفس الأمر بالنسبة إليهما حتى لا يصحّ لأحدهما أن يتزوّج بها، أم لا، نظرا إلى حصول شرط الطلاق، و هو العدالة ظاهرا؟ وجهان. و كذا لو علم الزوج فسقهما مع ظهور عدالتهما، ففي الحكم بوقوع الطلاق بالنسبة إليه - حتى تسقط عنه حقوق الزوجيّة و يستبيح أختها و الخامسة - الوجهان. و الحكم بصحّته فيهما لا يخلو من قوّة.(مسالک الافهام،ج ٩، ص ١١۵)
اجزاء اعمال سابقه
شارع مقدس دارد نظام متشرعه را سامان میدهد و میخواهد امور دینی متشرعه جلو برود، امور دینی میخواهید جلو برود محورش چیست؟ محورش رفتار است، نه در دل افراد. پس مانعی ندارد که در فضای فقه برای نظمِ شریعت و بقای شریعت در بستر اجتماع، شارع مقدس رفتار را برای فقه موضوع قرار بدهد ولو معلوم است هر رفتاری پشتوانهای دارد، خب لازمه این چیست؟ لازمه این خیلی مهم است، لازمهاش این است که وقتی به حسب ظاهر ما طبق دستور خود شارع جلو رفتیم، لج نکردیم، وقتی چیزهایی واقعیاتش بعدا کشف خلاف میشود، خود شارع میآید متکفل میشود، یک موارد خاصهای را تدارک میکند و در بقیه هم حکم به مضیّ امر میکند، نمازها درست است، اموری که جلو رفته صحیح است؛ این خیلی مهم است برای این که نماز برقرار بماند و الا مدام بخواهد به متشرعه بگوید برگردید تا فهمیدی عادل نبود قضا کن، تا فهمیدی مفتی فلان شرط را نداشت اعاده کن، این که دیگر آن سهولت ملة نمیماند «بعثتُ علی الشریعة السمحة»[1] سماحت شریعت باقی نمیماند[2].
[1] عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن جعفر بن محمد الأشعري عن ابن القداح عن أبي عبد الله ع قال: جاءت امرأة عثمان بن مظعون إلى النبي ص فقالت يا رسول الله إن عثمان يصوم النهار و يقوم الليل فخرج رسول الله ص مغضبا يحمل نعليه حتى جاء إلى عثمان فوجده يصلي فانصرف عثمان حين رأى رسول الله ص فقال له يا عثمان لم يرسلني الله تعالى بالرهبانية و لكن بعثني بالحنيفية السهلة السمحة أصوم و أصلي و ألمس أهلي فمن أحب فطرتي فليستن بسنتي و من سنتي النكاح( الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج۵؛ ص۴۹۴)
[2] در این زمینه به دو مقاله با عنوانهای «اصاله المضیّ» و «قواعد روشی شارع در قانون گذاری » مراجعه فرمایید.