# [هشتاد و یک]
> در اصل توسط **hosyn** نوشته شده است > > *این نقل برای محققین علوم قرآنی خیلی مغتنم است، چون کاملا زمینه روایات تکذیب اهل البیت علیهم السلام سبعة أحرف را توضیح میدهد:* > > *فتح الباري لابن حجر (9/ 27)* > > *لكن ثبت عن غير واحد من الصحابة أنه كان يقرأ بالمرادف ***ولو لم يكن مسموعا له ***ومن ثم أنكر عمر على بن مسعود قراءته .... وقد أخرج بن أبي داود في المصاحف عن أبي الطاهر بن أبي السرح قال سألت بن عيينة عن اختلاف قراءة المدنيين والعراقيين هل هي الأحرف السبعة قال*** لا*** وإنما الأحرف السبعة مثل هلم وتعال وأقبل أي ذلك قلت أجزأك قال وقال لي بن وهب مثله * > > *میگوید: از تعدادی از صحابه ثابت شده که به مرادف قرائت میکردند ولو نشنیده بودند، و از ابن عیینه پرسید: آیا اینکه اهل مدینه با اهل عراق در قرائت اختلاف میکنند همان أحرف سبعة است؟ (خیلی جالب است!) جواب داد خیر، أحرف سبعة این است که کلمات مترادف را از نزد خودت بیاوری و همه مجزی است مثل هلم و تعال و اقبل!* > > *و از اینجا تاکید معصومین در تکذیب سبعة أحرف بر (علی واحد) یا (علی نبی واحد) معلوم میشود، چون اگر معنای سبعة أحرف این باشد که هر کسی هر چه خواست مرادفش را بیاورد پس همه پیامبر هستند و قرآن بر آنها نازل شده است!* |
> وقتی امثال ابن عیینه و مالک، اساسا شش حرف را در تجویز مترادف میدانستند، اگر از آنها میپرسدید که پس این تفاوت قراءات اهل عراق و شام در مصحف واحد عثمان که زمینه مترادف گویی در آن از بین رفته چیست؟ جواب میدادند که همه اینها تنها یک حرف از آن هفت حرف است! چون مثلا اختلاف قرائت قراء سبعه در دو بخش است، یکی **اصول** و دیگری **فرش**، اختلاف در اصول، اختلاف در نحوه اداء لفظ واحد است که هیچ مشکلی ندارد،... |