تفاوت هوش مصنوعی با زبانهای شیءگرا
خب تا اینجا یک جزء لایتجزای مهمی درست شد. از اینجا به بعد را مختصر عرض میکنم و توضیحش برای بعد باشد. حالا هوش مصنوعی چیست؟ این چیزی که گفته شد، درباره زبانهای شیءگرا بود؛ هوش مصنوعی چه تفاوتی با اینها دارد؟ خصوصیت هوش مصنوعی -حتی هوش ضعیف- به این است که ما نمیخواهیم یک شیء درست کنیم که جزء لایتجزی باشد، بلکه ما میخواهیم یک چیز هوشمندی داشته باشیم که به صورت پایهمحور در همین حافظه باشد و بتواند یک روالی را طی کند و وقتی با یک چیزی مواجه میشود، کمبودهای آن را تشخیص دهد و علاج کند. جزء لایتجزی در فضای هوش مصنوعی، داشتن یک هدف است و اگر هدف نباشد، ما هوش نداریم. فعلاً ضعیف را میگویم؛ سیستمهای خبرهای که الآن هست و خیلی کار انجام میدهد، همهاش هم بر مبنای هوش ضعیف است؛ اینها با صرف شیءگراها فرق دارد. بله، شیءگرائی بسیار کمک میکند. و لذا زبانهایی مثل پرولوگ (Prolog) و لیسپ (LISP)، [چنین زمینهای را فراهم نکردند]؛ لیسپ زودتر پدید آمد. لیسپ بهمعنای پردازش لیست است (LISt Processor). لیست، جزء لایتجزای این زبان است. لیست، مجموعهای از اجزاء است. جالب این است که در این لیست، همه چیز میتواند باشد. صد لیست دیگر را با هم جمع میکنیم و یک لیست جدید میشود؛ مهم بودن این زبان که بعداً به کار آمد، به این خاطر است. جزء لایتجزای زبانهای شیءگرا، شیء است، اما جزء لایتجزای زبانی مثل لیسپ، لیست است. زبان دیگر هم پرولوگ بود (Programming in Logic). در این زبان هم باز معنا میبینید و رفتوبرگشت با قواعدی است که… . ان شاء الله خودتان مراجعه کنید. برای اینکه واضح شود بعداً عرض میکنم. این برای هوش مصنوعی ضعیف است که قوامش به علاج است؛ هدفی را تشخیص بدهد و بعد سعی کند به آن هدف برسد. به صرف اینکه یک شیئی را در حافظه ذخیره کنیم، نیست، بلکه ما یک حافظهای میخواهیم که طوری تنظیم شده باشد –پایهمحور- که بتواند کمبودهای یک سیستمی که با آن مواجه میشود را بهعنوان هدف، تشخیص بدهد و قدرت این را داشته باشد که کمبود آن را علاج کند.