امکان تداخل عوالم و تموج پایه عوالم، در عین استقلال احکام هر عالم
لذا خدای متعال در آن تموج پایهای که این عالم ما را آفریده، میتواند در همان بستر، یک تموج پایه دیگری قرار بدهد. قبلاً این را عرض کرده بودم. یعنی یک عالم دیگری پدید میآید که با همین عالم ما متداخل است؛ از آن جدا نیست و همینجا است، اما پایه آن با عالم ما فرق دارد. یعنی دیگر در آن عالم، شما نمیتوانید سراغ زمان پلانک و طول پلانک بروید. طول پلانک برای ما است که به جزء لایتجزای عالم ما میرسد. در آن عالم میتوانید ریزتر شوید؛ از طول پلانک ریزتر شوید. یا یک عالم دیگری باشد که زودتر از عالم ما به جزء لایتجزای عالم خودشان برسند. یعنی زمان پلانک و طول پلانک آن عالم، بیشتر باشد. چرا؟ چون از تموج پایهای که خداوند متعال در آن بستر پدید میآورد، خبری نداریم. البته باز خودش یک نظر متافیزیکی و فلسفی است که از آن بحث میکنیم و بهعنوان یک فکر است.
لذا اینکه اعداد گویا، و ریاضیات گسسته، پایه عرض من بود، برای وقتی است که یک تموج پایه داریم. ما مکان و زمان نخواهیم داشت، تا اینکه یک تموج پایه داشته باشیم. تموج پایه، آن فضا-زمانیکه در فیزیک میگویند را پدید میآورد.
شاگرد: چرا کلمه تموج را به کار میبرید؟
استاد: بهخاطر اینکه یک بستری دارد که دیگر در آن تموج نیست. خود بستر و آن اترها است.