معنا، قوام منطق گزارهها
مطلب بسیار مهمی که باید در آگاهی برای آن خیلی بحث باز کنیم، درک معنا است. این در بحث ما خیلی مهم است. ان شاء الله در آینده برای درک معنا و همان سمانتیک بحث میکنیم. الآن سمانتیک کلمهای است که میگویند معناشناسی است، اما نمیدانید چه کاربردهای عجیب و غریبی دارد. در منطق گزارهها که نوعاً همه شنیدهاید و الآن نقل همه بحثهای منطقی است، وقتی میخواهند سمانتیک منطق گزارهها را بگویند، آن را به جدول صدق میزنند. لذا آنها میگویند منطق گزارهها یک سمانتیک مکانیکی دارد. خب عزیز من شما آن را به صدق زدهاید و سمانتیک را تنها در صدق پیاده کردهاید و میگویید مکانیک، و حال اینکه شالوده منطق گزارهها عملگرهای آن و ثابتهای منطقی است. معنا، قوام منطق گزارهها است و الّا منطق گزارهها نمیشد. به گمانم همین از اشکالات خیلی مهمی است. همینطور همه اینها درز گرفته شده و از چیزهایی که شهودی بوده و همه میفهمیدهاند، جلو رفتهاند و منطق گزارهها درست شده، بعد میگویند سمانتیک آن مکانیکی است. درحالیکه ممکن نیست شما بدون بهکارگیری سمانتیک معنا –معنایی که دیگر نمیتوانید در آن مکانیکی را اجراء کنید- [منطق گزارهها را درست کنید]. لذا درک معنا خیلی مهم است.