تفاوت بحث از جزء لایتجزی در پایه با بحث از تموج پایهی عالَم
مقدمه پایههای فیزیکی را در دو-سه جلسه قبل گفتم، آن هم نیمهکاره ماند. عرض کردم فعلاً در اطلاعاتی که ما داریم بین پایههای فیزیکی، مرزی هست: پایههایی که زیر اتم است، پایههایی که در سطح اتم است، و پایههایی که وراء اتم است؛ این را هم عرض کردم. الآن وقتی میگوییم آگاهیای داریم که خداوند متعال برای آن پایه فراهم کرده، در بالاتر از سطح اتم و در مرکباتی هستیم که خداوند متعال بهعنوان پایه فراهم کرده است. و در هر پایهای سر و کار ما با یک جزء لایتجزای همان پایه است که اگر آن پایه به هم بخورد، دیگر آن چیزی که توسط این پایه ظهور کرده را نخواهیم داشت. اگر H2O را به هم بزنید دیگر آب نخواهیم داشت؛ این را عرض کرده بودم. جلسه قبل هم نمیدانم به چه مناسبتی بود که تموج پایه و بینهایت مراتب مطرح شد - که قبلاً مفصل صحبت شد - لازم است توجه شود که تموج پایه ربطی به جزء لایتجزایی که الآن صحبت میکنیم، ندارد. تموج پایه، ریزترین تموج در آن اتری است که عرض کردم؛ منظور من آن است. یعنی الآن چه بگویید اتم، چه بگویید زیر اتم، چه بگویید وراء اتم، در این عالمی که فعلاً هستیم، همه یک تموج پایه دارند. یعنی یک تموج پایه بسیار ریز که به ثابتهای فیزیکی میرسد؛ ثابت پلانک؛ زمان پلانک، طول پلانک و ... - که روی حساب فیزیکِ الآن، پنج-شش مورد بود. اگر به آنجا رسیدیم، آنجا میشود تموج پایه این عالم ما. این عالم ما با آن تموج پایه تشکیل شده است. پس تموج پایه چیزی است و خودش هم در یک بستری پدید آمده است.