معانی سهگانه برای هر نماد
{00:24:37}
خب ما الآن بهدنبال درک معنا هستیم، و عینکی که معنا را در زبان ببیند. جلسه قبل گفتم اساس زبان به نماد بند است. نمادها، دستهبندیهایی دارند؛ قبلاً در مباحثه تفسیر گفته بودم و شاید جلسه قبل هم اشاره کردم. نماد، دستهبندی مفصلی دارد. بحث نشانهشناسی و علم نشانهشناسی علم بسیار مهمی است. یکی از انواع مهم نشانهها، همین نماد است؛ «symbol». نمادها جور و واجور هستند. نمادهای تکی؛ مثلاً یک پرچم یا یک برندی است که خودش دلالت بر یک معنایی دارد. نمادهایی هستند که گروهی هستند؛ یعنی در ارتباط با هم هستند و در یک کلاس هستند، مثل علامت چهار عمل اصلی؛ میگویید علامت جمع و منها و تفریق و تقسیم؛ چهار نماد است که با هم یک گروه تشکیل میدهند. مثل نُه رقم؛ ۰ و ۱ و … ۹؛ اینها نمادهایی هستند که گروهی هستند. بعد با هم شروع میکنند به ساختن و جلو رفتن در دنباله اعداد. نمادهایی هم هستند که معنا ندارند؛ گروهی هستند اما معنا ندارند. نمادهایی هستند که گروهی هستند اما معنا دارند؛ رقم های عدد، گروهی هستند و معنا دارند؛ ۱ و ۲ و ۳ را توضیح میدهید. علامت جمع و تفریق هم گروهی هستند و معنا دارند. اما حروف الفبا، نمادهای گروهیای هستند که تکتک آنها معنا ندارند. وقتی آنها را جمع میکنید، باز هم معنا ندارند و فقط خودشان هستند. بیست و هشت حرف را، سی و دو حرف را…؛ الف، ب، ت، ث و … معنا ندارند، ولی نماد گروهی هستند که قدرت این را دارند که بعدها خیلی کارها از آنها بربیاید و بعداً زبان را تشکیل میدهند.
گفتم ۱ و ۲ و ۳ معنا دارند. عینک معنابین چنین میبیند. جمع معنا دارد. اما ب، معنا ندارد. این عینک در اینجا خیلی ساده است و همه هم با ما همراهی میکنند. مشکلی هم نداریم. وقتی میگوییم الف و ب و ت، شما از الف و ب و ت، چه معنایی به ذهنتان آمده؟ هیچی. معنایی نیامد. حروف الفبا بدون معنا هستند. اما وقتی میگویید ۰، ۱، ۲، یا میگویید جمع و تفریق، میتوانید اینها را توضیح دهید و حد و رسم دارند که میتوانید برای آنها حد و رسم ارائه بدهید؛ آن معنایی که به ازاء اینها است.
تا اینجا مشکلی نیست. مشکل در جایی است که این نمادها و هر نمادی، سه معنا به حذایش قرار میگیرد. یکی از آنها قراردادی است و دو تا از آنها غیر قراردادی است.
هر نمادی یک معنا همراهش هست؛ معنای ذاتی خودش. یعنی هر نمادی یک تعریف حدی یا رسمی دارد. یعنی توضیح میدهید که آن چیست. همین علامت جمع را میگویید دو خطی است که بر هم عمود شدهاند. نقش دو خط به این صورت است. مثلاً «ب» چیست؟ نقش تصویری آن یک خط کشیدهای است که دو طرفش یک خط بالا آمده. یا یک لفظی است که از دهان بیرون میآید. میتوانید نماد را توضیح بدهید. توضیح دادنش در خیلی از جاها دقیق و ظریف میشود. اما این مشکلی ندارد. این معنای خودش و ذات خودش است و تعریفی است که برای خود نماد ارائه میدهید؛ این معنای ذاتی است.
شاگرد: معنای ذاتی الف این است که چیزی است که به این صورت نوشته میشود؟
استاد: بله، الف مکتوب معنایش چیست؟ میگویید خط مستقیمی است که بهصورت عمود از بالا تا پایین رسم میشود و انتهای آن روی خط کرسی میآید. مثلاً وقتی آن را مینویسید، وسط الف، روی خط کرسی نمیآید، بلکه از بالا میآیید و انتهای الف روی خط کرسی نوشته میشود. لذا هر کدام تعریف نماد است و میتوانید این نماد را تعریف کنید.
معنای دوم: معانیای است که با نماد رابطه طبعی دارد. رابطه طبعی چه بود؟ یعنی تناسبها. مثلاً فلش در دکمههای صفحه کلید؛ میبینید چهار کلید در کنار هم هستند که چهار فلش روی آنها است: یکی به بالا است، یکی به پایین و یکی به راست و دیگری به چپ. هر کسی نگاه میکند میبیند این یک نماد است، اما ریختش طبعاً با معنایی رابطه دارد. رو به بالا، به طرف پایین، راست و چپ؛ با یک معنایی رابطه طبعی دارد. شما میتوانید قرارداد را به هم بزنید و هیچ مشکلی ندارد، ولی این رابطه طبعی را دارد.
بخش سوم که مقصود ما است و بسیار مهم است، نماد برای یک معنای قراردادی - موضوع له - است. با وضع برای موضوع له، با قرارداد، با پروتکل، با استانداردسازی، به ازاء یک نماد، معنایی را قرار میدهید. الآن این بخش سوم، موضوع بحث ما است.