رفتن به محتوای اصلی

استدلال دوم: دریافت‌کننده مناسب

{00:12:05}

در استدلال دوم هم می‌گوید:

اگر دوئالیسم جوهری درست است، آنگاه پذیرفتنی است که نفس‌مندی وقتی روی می‌دهد که سامانۀ فیزیکی مناسبی در کار باشد که دریافت‌کننده و دارندۀ آن نفس باشد. این سامانۀ فیزیکی آنگاه مناسب است که نفس بتواند کارهای خود را از طریق آن انجام دهد، و ازاین‌رو باید ظرفیت‌های مناسب رفتاری و سامانۀ کارکردی متناسبی داشته باشد. پس ماشین هوش‌مندی که همین وضعیت را دارد، همانند انسان نفس‌مند خواهد بود. به بیانی دیگر، اگر بدن خاص انسانی را به سبب آمادگی‌ها و ساختارهای ویژه‌اش نفس‌مند می‌دانیم، ماشینی را که به‌نوعی بدن هوش مصنوعی است، نیز باید نفس‌مند بدانیم. جالب اینکه کاتر از آلن تورینگ (1950:334) این ایده را نقل می‌کند که طرفدار  دوگانه انگاری جوهری خداباور، باید امکان نفس‌مندی ماشین را بپذیرد.

«اگر دوئالیسم جوهری درست است، آنگاه پذیرفتنی است که نفس‌مندی وقتی روی می‌دهد که سامانۀ فیزیکی مناسبی در کار باشد»؛ اما به اندازه کافی مناسب، یعنی ناقص نباشد و کاملاً یک پایه‌ای فراهم شود که بتواند آن جوهر دومی که بیرون از این است، آن را به کار گیرد.

این حاصل مقاله ایشان است. حالا مقاله ایشان چه زمانی بیرون بیاید، نمی‌دانم. این‌که ایشان روی پایه تأکید می‌کند، حرف مناسبی است و ما با پایه کار داریم. ایشان پایه را به اندازه کافی نقطه‌ای در نظر گرفته است. همین عرض من است؛ اصلاً بنای ما این‌طور نیست. ما بناء داریم برای پایه مراتبی را در نظر بگیریم؛ این اصل کار ما است که برای پایه، یک طیف بسیار وسیع در نظر بگیریم که سر از بی‌نهایت در بیاورد.

این نگاه، همان‌طوری که خودش می‌گوید، مونیسم نیست و دوآلیسم است، دوآلیسم را هم جوهری فرض گرفته، ولی باز گرفتار این ثنائیت است؛ یعنی روح و بدن؛ نفس و پیکر. ثنائی و نقطه‌ای دیدن است. نفس یکی؛ دو تا جوهر. دوآلیسم؛ دوگانگی. دیده‌اند یک تریلیسمی هم دارند و گفته‌اند خب حیوانات را چه کار کنیم؟ آن‌ها که ذهن هوشمند ندارند. لذا گفته‌اند برای این‌که حیوانات هم یک چیزی باشند، پس می‌گوییم: ذهن هوشمند انسانی، بدن، و یک چیزی که می‌تواند بین این‌ها باشد. آن سه‌گانگی‌ای که آن‌ها دارند باز حرف من را تقویت می‌کند که بعداً می‌خواهم آن را عرض کنم.