رفتن به محتوای اصلی

تطابق سؤال کمیل از نفس با مبنای دوآلیسم، و تطابق جواب امام با فایوالیسم

{00:14:10}

وقتی من حرف ایشان را دیدم، همان جا نوشتم:

مبنای دوآلیسم بر سهولت تقسیم ثنائی است و موافق سؤال کمیل است، اما مبنای فایوالیسم مبنای جواب به کمیل است، و مبنای پایه‌محور، مبنای اینفینیتالیسم است؛ هر پایه، توان کرسی شدن برای راکب خود را دارد و آثار خاص خود دارد.

«مبنای دوآلیسم بر سهولت تقسیم ثنائی است»؛ روح و بدن. درحالی‌که خود این دو، چه دم و دستگاهی دارد. این‌طور نیست که به‌صورت نقطه‌ای برخورد کنید. «و موافق سؤال کمیل است»؛ به ذهنم این‌طور آمد که این دوآلیسمی که آن آقا به دنبالش هست، همان سؤال کمیل است. چه عرض کرد؟ «یا امیرالمؤمنین ارید ان تعرفنی نفسی»؛ بدن دارم و نفس دارم! از محضر شما تقاضا دارم که: «ان تعرفنی نفسی». حضرت فرمودند کمیل کجایی؟! «ایّ الانفس ترید؟!»؛ همین می‌گویی نفس؟! می‌گویی «ارید ان تعرفنی نفسی»؟! چقدر زیبا است. «ایّ الانفس ترید؟!». کمیل گفت: «هل هی الا نفس واحده»؛ یک نفس که بیشتر نیست. بله! تازه حضرت پنج تا از آن‌ها را به تقسیم‌بندی وسیعی که انجام داده‌اند، فرموده‌اند. به ذهنم این‌طور آمد که اگر همان جا کمیل سؤال می‌کرد «ارید ان تعرفنی النفس النامیة» که یکی از اولیه‌های آن است، احتمالاً حضرت می‌فرمودند «ایّ الانفس النامیه ترید؟!»؛ کدام یک را می‌خواهی برایت بگویم؟ دوباره خودت بیا نفس نامیه را ببین که چه درجاتی دارد. واقعاً هم همین‌طور هست. یعنی وقتی شما دنبال آن می‌روید، می‌بینید این دم و دستگاه الهی، عظمتش و تشکیلاتش بسیار است. ما ضعیف هستیم و مدام می‌خواهیم با دو تا چیز نقطه‌ای کارمان را درببریم. در این، حرفی نیست و اگر ما این کار را نکنیم، اصلاً معرفت برایمان حاصل نمی‌شود. اما غیر از این است که دستگاه خدا، همین چیزی باشد که از ضعف خودمان، مدیریت معرفتی می‌کنیم. پس این یک نفس است. لذا گفتم سؤال کمیل مبنای دوآلیسم است؛ «ارید ان تعرفنی نفسی». اما جواب امام مبنای فایوالیسم است. فایو، پنج می‌شود. حضرت با مبنای پنج‌گرائی به او جواب دادند.