مثال بدن برزخی و مثالی
بدن مثالی و برزخی؛ وقتی روح به یک بدن مثالی برزخی تعلق میگیرد، آن بدن، پایهای برای ظهور هوش و آگاهی نسبت به روح در آن موطن است، اما فیزیکی نیست. در خواب - الآن همه دیدهاند که ما انواع و اقسام چیزها را میشنویم و صوت میشنویم، چیزها را میبینیم - مثلاً در خواب میبیند که دارد آب میخورد؛ در خواب یک نهر بزرگی را میبیند. الآن در آن جا که او یک آب را احساس میکند، آیا آبی که در آن جا دیده H2O است؟ علی ای حال دارد آب میبیند، خودش هم که بیدار میشود، میگوید من داشتم آب میخوردم. اما همان مزاج آب در خواب، اگر بخواهد در اینجا ظهور کند، حتماً محتاج یک پایه فیزیکی هستیم. پایه و کرسیای که آب در عالم فیزیکی ظهور میکند، تا دو هیدروژن و یک اکسیژن نداشته باشیم آب نداریم. این دو عنصر در کنار هم یک کرسی درست میکنند که ما اسم آن را پایه گذاشتیم. یک پایهای که سه بعدی است؛ در قوام آن، نیازی به زمان نیست. هفته قبل آن را توضیح دادم که ولو همراه زمان است اما نیازی به آن ندارد. لذا آب ظهور میکند. اما وقتی در خواب آب میبینیم، پایه آن آب هم H2O است؟ نه. آب هست؛ طبیعی الماء در ظرفهای مختلف ظهور میکند. در عالم فیزیکی وقتی میخواهد طبیعی الماء ظهور کند، محتاج پایه H2O است، ولی در خواب نیازی ندارد.
وقتی در اینجا میخواهد رؤیت و لمس ظهور کند، محتاج این بدن مادی و خصوصیات شبکه عصبی و … است. اما وقتی در خواب نور میبیند، یعنی الآن به شبکه عصبیای که در دماغ او است، نیاز است؟!