ظهور آگاهی پایهمحور در جزء لایتجزای زمانیِ متکی به فرآیندهای بسیار
{00:44:48}
پس حاصل عرض من این است: مقابل جوابی که او داده بود؛ در جواب سوم که شبیهسازی مغز را با لولهها جواب داده بود، جوابش این است که آن لولههایی که شما میگویید، اگر طوری باشد که در آن به یک جزء لایتجزی نیاز باشد، و بعد، آن جزءهای لایتجزی را ضمیمه کنید و در آن قرار بدهید، بله. به عبارت دیگر، بعداً در هوش به یک دور معی نیاز داریم. دور معی را همه در منطق خوانده بودید. دو تا آجر را که روی هم میگذاشتید، کدام به کدام بند بود؟ این یکی به دیگری بند بود یا دیگری به این بند بود؟ در این سقفها - سقفهای تیرآهنی نه، در سقفهای ضربی روشنتر است - کدام یک از این آجرها دیگری را گرفته؟ همه، همه را گرفته. به این، دور معی میگوییم. برای این قطعهبندی زمان، به اینچنین دور معی نیاز داریم. یعنی در نهایت، میلیاردها کار هماهنگ است که خروجی آن یک قطعه زمانی است که برای ظهور چیزی که اسم آن را آگاهی میگذاریم، پایه درست میکند. بعداً میگوییم قصد، اما قصد پایهمحور، نه قصدی که از بیرون عالم فیزیکی به درون یک پایه اشراق میشود. آیا این ممکن است یا نیست؟ اگر ممکن است چه خصوصیات و شرائطی نیاز دارد؟
ان شاء الله روی این تأمل کنید، هر اشکال و مطلبی بود بفرمایید تا روی آن تأمل کنیم.