هماهنگی غایت مخلوق با غایت خالق
و بالاتر از این هماهنگی غایت مخلوق با غایت فاعل و خالق است بلكه اندراج هر دو تحت جامع واحد كه آیه مباركه : "ذلك بانّ الله هو الحق و انّ ما یدعون من دونه هو الباطل" (حج ۶۲) یا : "ثم قیل لهم این ما كنتم تشركون من دون الله قالوا ضلّوا عنّا بل لم نکن ندعوا من قبلُ شیئاً "( غافر 7٣-٧۴ ) به آن ناطق است میباشد، كه شاید بتوان توضیح آن را از آیه ۱۶ سوره مباركه انبیاء بلكه از سیاق آیات آن سوره استفاده كرد؛
"و ما خلقنا السّماء و الارض و ما بینهما لاعبین لو اردنا ان نتّخذ لهواٌ لاتّخذناه من لدنّا ان كنّا فاعلین بل نقذف بالحق علی الباطل فیدغمه فاذا هو زاهق و لكم الویل ممّا تصفون[1]" ،
و این از جمله آیاتی است كه در آن اشاره به ارتباط هدف خلقت عالم و انسان شده است و نیز اینكه غایت خلقت، احقاق حق و ابطال باطل است و "یمح الله الباطل و یحقّ الحقّ بكلماته"(شوری24) و "لیحقّ الحقّ و یبطل الباطل"(انفال8).
لکم الویل مما «تصفون»
اما "تصفون" چیست؟ ممكن است همان "یصفون" در آیه 22باشد: "ام اتّخذوا الهةً من الارض هم ینشرون لو كان فیهما الهة الا الله لفسدتا فسبحان الله ربّ العرش عمّا یصفون[2]" كه واضح است همان شرك است، پس شرك است كه باطل است و به قذف نیاز دارد و مقابل آن حق است كه در آیه 24 فرمود : "ام اتّحذوا من دونه الهةً قل هاتوا برهانكم هذا ذكر من معی و ذكر من قبلی بل اكثرهم لا یعلمون الحق فهم معرضون و ما ارسلناك من قبلك من رسول الا نوحی الیه انّه لا اله الا انا فاعبدون[3]"، و این "فاعبدون" با آیه "لیعبدون" می فهماند كه عبودیت ، حقّ محض و هماهنگ با نظام احسن و در مسیر صراط مستقیم است كه "و أن اعبدونی هذا صراط مستقیم" (یس ۶۱) "انّ الله ربّی و ربّكم فاعبدوه هذا صراط مستقیم" ( آل عمران 51 ) ،
و از آنجا كه عبودیت، رام بودن عبد در مقابل معبود است پس عبودیت در حقیقت مظهر ربوبیت است كه در تمام صفات و افعال عبد ، معبود داشتن او جلوه گر است، و با معرفت عبد به حقِّ مطلق بودنِ معبود خود تمام شئونات اختیاریه عبد، هماهنگ با عبودیتِ تكوینیهی تمام عوالم كه : "ما ینبغی للرّحمن ان یتّخذ ولدا إن كلّ من فی السّموات و الارض الا آتی الرّحمن عبدا" ( مریم 92-٩٣ ) یا : "انّ الذین تدعون من دون الله عباد أمثالكم فادعوهم فلیستجیبوا لكم إن كنتم صادقین أ لهم أرجل یمشون بها أم لهم أید یبطشون بها أم لهم أعین یبصرون بها أم لهم آذان یسمعون بها "( اعراف 194-١٩۵) به آن ناطق است می شود،
و لازمهی سریانِ عبودیتِ مطلقه در سراسر وجود، ربوبیت یك معبود برای همه است كه همان توحید است، و ظهور آن، جامع همه اهداف در بحث ما است، و حقیقتِ توحید، از آن خود خداوند متعال است چنانچه در روایت جابر از حضرت امام باقر علیه السّلام آمده : "توحّد بالتّوحید فی توحیده ثمّ اجراه علی خلقه"( توحید صدوق ره 136) و حقیقت توحید در مخلوق به صورت عبودیت جلوه میكند و آنگاه كه در حیطه معرفت، زمینه دعوای أنانیت و ربوبیت باشد كه همان شرك است نیاز به قذف حق علی الباطل است تا نتیجه آن، ظهور توحید به عبودیت عبد و محو شرك و دعوای ربوبیت او باشد كه این غایت خلقت در اینجا است و در آیه 19 اشاره به تحقق غایت بدون نیاز به قذف شده : "و من عنده لا یستكبرون عن عبادته و لا یستحسرون[4]".
و ارزش این غایت، همان ارزش خود معبود و توحید اوست ، عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق علیه السّلام سؤال می كند :
"لأی علّة جعل الله تبارك و تعالی الأرواح فی الأبدان بعد كونها فی ملكوته الأعلی فی أرفع محلّ؟ فقال علیه السّلام : انّ الله تبارك تعالی علم انّ الأرواح فی شرفها و علوّها متی تركت علی حالها نزع أكثرها الی دعوی الربوبیة دونه عزّوجل فجعلتها بقدرته فی الأبدان الّتی قدّرها لها فی ابتداء التّقدیر نظرا لها و رحمة بها " الحدیث( توحید صدوق ره 402).
لوازم عبودیت
و عبودیت، لوازمی دارد كما اینكه مراتب دارد ، در حدیث قدسی است كه : "یابن آدم أنا أقول للشیئِ كن فیكون، أطعنی فی ما أمرتك أجعلك تقول للشیئِ كن فیكون" ( بحار ج93 ص 376) و از این ارتباط وثیق بین عابد و معبود بوده است كه اشتباه كرده و عبد الهی را فرزند او میخواندند، در ادامه آیه 25 از سوره انبیاء بعد از فاعبدون در آیه 26 می فرماید: "و قالوا اتّخذ الرّحمن ولداٌ سبحانه بل عباد مكرمون لا یسبقونه بالقول و هم بأمره یعملون[5]".
الحاصل
و الحاصل، هدف الهی از خلق عالم، خلقت انسان، و از خلق انسان، خلقت واجد بالاترین درجه عبودیت و معلَّم به جمیع اسماء است كه آئینه تمام نمای كمالات الهیه است.
[1] سوره الانبیاء،آیه ١۶-١٨
[2] همان،آیه ٢١-٢٢
[3] همان،آیه ٢۴-٢۵
[4] و له من فی السموات و الارض و من عنده لا یستکبرون عن عبادته و لا یتسحسرون(سوره الانبیاء،آیه ١٩)
[5] همان،آیه ٢۶-٢٧