رفتن به محتوای اصلی

موضع گیری ها:

 ۱. نفی غایت

یك موضع‌گیری ، نفی غایت است ولی از دیدگاه‌های مختلف:

مثل نفی غایت از ناحیه فرد مادّی در نظر وبینش،

یا فرد مادّی در عمل وروش،

یا فرد الهیِ قائل به اینكه افعال الهی، معلّل به اغراض نیست.

غایت؛غرض

لكن توجه به این نكته لازم است كه گاهی منظور از غایت "ما لأجله الفعل" است ( كه اخصّ از مایترتّب علی الفعل است) و مرادف با هدف ،غرض، انگیزه، باعث، داعی ونظیر اینهاست و مقابل آن جزاف ولهو ونظیر آن است ( ولمّ غائی است كه آن را جزء علل ذكر كرده‌اند یعنی می توان با سؤالِ «چرا؟» از آن پی جوئی كرد ) مثل اینكه گفته می شود چرخیدن ورزشكار در گود، غایتی دارد یعنی بهرِ هدف ومقصودی است.

 و گاهی منظور"ما ینتهی الیه الفعل" است كه ساحلِ تموّج وتصرّم وسَیَلان و لنگرگاه سیر و مرادف با پایان ومنتهی ونهایت است ومقابل آن مبدء و اوّل و ابتدا و نظیر آن است مثل اینكه گفته می شود غلطیدن سنگ در سراشیبی كوه، غایتی دارد.

وشاید رمز این انعطاف در مفهوم غایت، اصل استعمال آن در "رایة" باشد كه در سِباق[1] ، آن عَلَمی است كه در نهایت راه گذاشته میشود و مسابِق، وصول به او را در نظر دارد[2]، بخلاف غرض و هدف كه این انعطاف را ندارد چون اصل استعمال آن در "رمایة[3]" است كه مقصود اصلی، در نظر گرفتن آن برای رمی است[4].

نفی هدف ملازمه با نفی غایت ندارد

بنابر این موضع گیری برای نفی هدف در آفرینش ملازمۀ با نفی غایت به معنای اینكه بالأخره این سیر به كجا و به چه ختم میشود؟ ندارد ، و این خالی از إثارۀ فطرت كامنۀ بشر نیست.

۲. اثبات غایت

 امّا در جانب اثبات غایت و شناخت آن باید نكاتی را به عنوان مقدمه در نظر گرفت :

مقدمات

تعدد اهداف؛طولیت و عرضیت اهداف

١.هدف از یك كار میتواند متعدّد باشد چه در عرض هم  یا اهدافی در طول یكدیگر، و هدف نهائی كه كار بهر او انجام شده دیگر خود هدف ندارد و سؤال به "چرا؟" از آن نمیتوان كرد ( مگر به معنای استلزام عقلی) و به نحوی مربوط به فاعل میشود خواه از جهت استكمال او یا استجلاء.

سه گونه سوال در مورد هدف

۲-  نسبت به هدف آفرینش سه گونه سؤال مطرح میشود: هدف اصل آفرینش یعنی هدف كل عالم امكان و به بعض تعبیرات انسان كبیر، و هدف آفرینش نوع مثل نوع انسان، و هدف آفرینش شخص، و در نهایت ارتباط این سؤالها با یكدیگر.

راه های دستیابی به هدف

۳-  دستیابی به هدف از یك مصنوع از دو راه ممكن است: یا از صانع و مهندس آن سؤال شود یا ملاحظۀ هماهنگی جهت یافتۀ عناصر و مؤلفه‌های دخیل در كیان آن شود.

هدف حکیمانه

۴-  واژۀ هدف آنگاه كه بار ارزشی داشته باشد مساوق با هدف حكیمانه است كه از باب "الاشیاء تعرف بمقابلاتها " با مثل عبث و لعب و لهو و جزاف و اعتباط ونظیر آن مقایسه می شود .

دلالت آیات بر بحث هدف خلقت

۵-  دلالت آیات شریفه‌ای كه خداوند متعال در آنها هدف خلقت را بیان فرموده است بر دوگونه است: برخی ظهور عرفیِ بلامؤنه دارد مثل "و ما خلقت الجنّ والانس الا لیعبدون[5]" وبعضی دیگر نیاز به استظهار و ملاحظات خاصه دارد مثل "بل نقذف بالحق علی الباطل[6]"

۶-  آگاهی به هدفی حكیمانه بطوریكه موجب آرامش عقل و طمأنینه نفس گردد متوقّف بر وقوف تامّ به هدف نهائی و موطن اخیر است چه برسد به اینكه اصلاً ملاحظه نشود، "كلا لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم ثمّ لترونّها عین الیقین[7]"، وهرگاه هدف واسطه، واسطه بودن آن ملحوظ نباشد مشكل حل نخواهد شد، "ألا فما یصنع بالدنیا من خلق  لِلآخرة[8]".(نهج البلاغه خ ۱۵۶).


[1] مسابقه

[2] الغاية: مدى كل شى‏ء. و يقال: هذا الشى‏ء غاية، أى: انه لا نظير له. أخذ من‏ غاية الحرب، و هى الراية، أو من‏ غاية السبق و هى قصبة تنصب فى الموضع الذى تنتهى المسابقة اليه ليأخذها السابق.(کتاب الماء ؛ ج‏3 ؛ ص971) قال ابن الأنباري: قول الناس هذا الشي‏ء غاية، معناه هذا الشي‏ء علامة في جنسه لا نظير له أخذا من‏ غاية الحرب، و هي الراية، و من ذلك‏ غاية الخمار خرقة يرفعها. و يقال: معنى قولهم هذا الشي‏ء غاية أي هو منتهى هذا الجنس، أخذ من‏ غاية السبق، قصبة تنصب في الموضع الذي تكون المسابقة إليه ليأخذها السابق. و الغاية: الراية( لسان العرب ؛ ج‏15 ؛ ص143)

[3] تیراندازی

[4] و الغرض‏: كل ما امتثلته للرمي، ‏(جمهرة اللغة ؛ ج‏2 ؛ ص749)الغرض‏: الهدف الذى يرمى فيه.(الصحاح ؛ ج‏3 ؛ ص1093)الغرض‏ الهدف المقصود بالرمي، ثم جعل اسما لكل غاية يتحرى إدراكها، (مفردات ألفاظ القرآن ؛ ص605)

[5] سوره ذاریات،آیه ۵۶

[6] سوره انبیاء،آیه ١٨

[7] سوره تکاثر،آیات ۵-٧

[8] نهج البلاغه(بنیاد نهج البلاغه)،خطبه ١۵۶،ص ١٨٠