رفتن به محتوای اصلی

[هفتاد]

 سه قضیه از محضر آیت الله بهجت قده

۱- کسی میگوید مکرر از آیت الله بهجت شنیده است که میفرمودند برای اهلش واضح است که قرآن با تمام کتب دیگر فرق دارد، قرآن خود واقعیت آنچه را میفرماید به اهلش نشان میدهد! و بعض وقتها تعبیر میکردند: بلا تشبیه مثل این تلوزیونها، با این فرق که اینها تصویر شیء را نشان میدهند ولی قرآن خود واقعیت شیء را نشان میدهد!

۲- کسی میگوید از آیت الله بهجت شنیده است که نقل میکردند از بعض حاضرین نزد مرحوم کربلایی کاظم که کربلایی کاظم به کتاب مکاسب شیخ انصاری قده که در دست آن شخص بود نگاه میکرد و میگفت: این نصف سطر، قرآن است! و حال آنکه صفحه کتاب بزرگ بود (چاپ قدیم) و او هم سواد نداشت! میپرسیدیم شما از کجا میفهمی این نصف سطر، قرآن است؟! میگفت یک نوری دارد که با جاهای دیگر کتاب فرق میکند!

۳- کسی میگوید در مجلس آیت الله بهجت حضور داشته و نوه دختری مرحوم میرزای قمی قده (آقا سید میرزایی ره) حاضر بوده که برای آیت الله بهجت تعریف کرد (البته آیت الله بهجت بعض مکاشفات این نوه میرزا را مکرر نقل کرده‌اند) روزی تنها در منزل، مصحف در دامنم بود و تلات قرآن میکردم، در حین تلاوت وقتی به کلمه ملائکة رسیدم ناگهان دیدم از خود همین کلمه ملائکة یک ملکی برایم ظاهر شد که مشغول نگاه کردن به من بود!