رفتن به محتوای اصلی

[هشتاد و پنج]

[اعجاز عددی]

در اصل توسط hosyn نوشته شده است  

در نهج البلاغه است در وصف قرآن کریم: و إن القرآن ظاهره أنيق و باطنه عميق لا تفنى عجائبه و لا تنقضي غرائبه و لا تكشف الظلمات إلا به.

مقصود من جمله لا تفنی عجائبه است، قرآن کریم در هر سطری پیاده شود نماینده کل است و مشتمل بر عجائب، نظیر انتقال محور است که هر کجا برود اما میتوان مبدء را از آن کشف کرد، یا مثلا اگر جدول ضربی تشکیل دهیم که فقط مربوط به ضرب اعداد بین ۵۰ تا ۶۰ در اعداد بین ۳۵ تا ۴۵ باشد، هر کس نظام جدول ضرب را بداند میفهمد که این قطعه جدول نشان میدهد تمام جدول را، و شاید این مقصود ابوفاخته از استخراج باشد، و تازه این غیر از قضیه کل شیء فی کل شیء است که بحث خاص خود دارد.

به هرحال الآن به ذهنم آمد که قضیه جالبی که برای خودم در این رابطه پیش آمده ذکر کنم:

روزی در کتابخانه به کتابهای موجود در قفسه‌ها نگاه میکردم، چشمم به یک کتاب راجع به قران افتاد، دست بردم و در حال ایستاده مطالبی از آن را مرور کردم، نوشته بود تعداد کلمه یوم در قرآن معادل ایام سال یعنی ۳۶۵ روز است، به یاد دارم وقتی به خانه رسیدم به سراغ المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم از محمد فؤاد عبد الباقی رفتم، چون در خاطرم بود که این کتاب شماره کلمات را کنارش مینویسد، دیدیم در کنار کلمه یوم (شامل یوم و الیوم) نوشته: ۳۴۸ ، و در کنار کلمه یوما نوشته: ۱۶ ، حساب کردم میشود: ۳۶۴ ، کاملا در خاطرم مانده که در ذهنم به نویسنده کتابی که در کتابخانه دیده بودم گفتم: نشد!! آقا شما میخواهید با اضافه کردن یک عدد، ۳۶۴ را ۳۶۵ حساب کنید و بدینوسیله اعجاز ثابت کنید؟! اتفاقا همین تفاوت یک هاست که خیلی مهم است!

این جریان گذشت و بنده از فکر روی اینگونه اعجازها منصرف شدم، چندین ماه بعد به مناسبتی، مقدمه کتاب المعجم المفهرس را مطالعه میکردم، ناگاه به چیزی برخورد کردم که بهت‌زده شدم! نویسنده عذرخواهی کرده بود که من تمام سعیم را کردم تا چیزی فوت نشود اما متاسفانه ۱۵ لفظ از قلم افتاده!!! و انی أحمد الله علی انه لم یسقط منی غیر خمس عشرة لفظة! و جدول این ۱۵ کلمه را آورده، نمیتوانم حال خود را توصیف کنم، به سطر آخر زل زده بودم: یک مورد از قلم افتاده کلمه یوم از آیه ۵۹ سوره مبارکه اعراف بود!! گفتم: حسین! ۳۶۵ شد! این مؤلف میگوید با چه دقتی از اول تا آخر مصحف را سطر به سطر رصد کردم اما متاسفانه ۱۵ مورد از قلم افتاده که از آنها یوم است، اما نازل کننده قران کریم در طی بیست و سه سال آن را نازل فرموده و عدد ۳۶۵ را نگه داشته! سبحان الله العظیم منزل القرآن الکریم علی رسوله الامین.

دیروز مقاله‌ای را خواندم که در دفاع از نظریه رشاد خلیفه در محوریت عدد ۱۹ در اعجاز عددی قرآن کریم بود، و به یاد اینجا افتادم، به تعبیر امیرالمؤمنین ع نگاه کنید: «لا تفنی عجائبه و لا تنقضی غرائبه» عجائب قرآن هرگز تمام نمیشود و غرائب قرآن هرگز پایان نمییابد! کتابی که به نظر بعضی اینقدر ساده است که برای همه مردم است و همه مردم میتوانند به آن مراجعه کنند و بهره ببرند و هدایت شوند، حتی بعضی حاضر نیستند نقش تبیین کننده سوای تلاوت کردن به پیامبر ص بدهند، چطور حضرت میگویند: عجائب و غرائب آن تمام شدنی نیست؟ این کتاب ساده، عجائب و غرائبش کجا بود؟

۱- قرائن و شواهد تایید میکند که به شدت مدافع اعجاز عددی قرآن کریم باشیم، اما نه اینکه محوریت را به عدد ۱۹ بدهیم، بلکه باید تمام اعداد اول را دخیل کنیم، و آن هم پس از اطلاع کامل از علوم قرآنی و تاریخ مصحف و خط و سایر مطالب اصلی مثل نزول قرآن بر سبعة احرف و تعدد قرائات، البته شاید از خود قرآن برآید که محور قرآن عدد هفت خالص است:

وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ[1] 

شاید مراد از سبع مثانی، مضربهای هفت نباشد، بلکه توانهای هفت باشد، که توضیح خواهم داد، قبل از آن باید به چند عنصر کاملا مرتبط توجه داشت:

ا- تمام آنچه خداوند آفریده و میداند.

ب- قرآن که تدوین آنهاست.

ج- لیلة القدر که قرآن در آن نازل شده است.

د- در روایت الغارات در توضیح لیلة القدر: «فاجری جمیع الاشیاء علی سبعة» یعنی تمام نظام تکوین بر عدد هفت قرار گرفته است.
ه- روایت
«نزل القرآن علی سبعة احرف» که تطابق تدوین با تکوین است.

۲- عدد ۱۹ عدد اول است، اعداد اول، بلوکهای نشکن (به جز بر یک) اعداد هستند، و نقش اساسی در نظریه اعداد دارند، همانطور که عدد ۷ هم عدد اول است، عدد ۱۹ اولین شب قدر است، توجه کنید به پنج عنصر مرتبط قبلی که عرض کردم، و عدد ۲۳ هم عدد اول است، و محور شب قدر است، عدد ۲۳ (عدد کروموزوم انسان قبل از لقاح) دهمین عدد اول است، و عدد ۱۹ نهمین عدد اول است، اعداد اول، طبق قانون اساسی علم حساب، تنها به یک راه واحد، بلوکهای همه اعداد دیگر هستند، عاملهای همه اعداد، تنها و تنها به یک فرمول منحصر به فرد در هر عدد برمیگردند، و این نکته مهم در قضیه اساسی علم حساب(Fundamental theorem of arithmetic)، سبب میشود که بتوانیم اعداد خالص را تشخیص بدهیم.

ده عدد اول ابتدایی:

1-    ۱

2-   ۲

3-    ۳

4-    ۵

5-    ۷

6-    ۱۱

7-    ۱۳

8-    ۱۷

9-    ۱۹

10-  ۲۳ 

٣- با این توضیح که عدد اول، نشکن است، پس اگر هر عدد اول، تنها در خودش ضرب شود، طبق قانون اساسی علم حساب، تنها با خودش ارتباط دارد، و غیر از یک و خودش، قابل شکستن بر هیچ عدد دیگر نیست، و این را نامش عدد خالص میگذارم، مثلا عدد ۴۹، با هیچ عدد دیگری غیر از ۷ ارتباط ندارد، چون هفت به توان دو است، نه هفت ضرب در دو، و فرق این دو بسیار است.(خوب دقت شود)

۴- عدد ۱۹ خالص، به ترتیب توانهای او هستند: ۱۹ - ۳۶۱ - ۶۸۵۹ - ۱۳۰۳۲۱ - ۲۴۷۶۰۹۹ - و... و این نکته را برای این گفتم که وقتی در روش رشاد خلیفه، ما با مضربهای ۱۹ مواجه هستیم، سر و کار ما فقط با عدد ۱۹ نیست، بلکه با تمام عاملهای اول دخیل در آن مضرب ۱۹ سر و کار داریم، و هر کدام به سهم خود میتواند نقش اعجاز عددی ایفا کند، مثلا عدد ۱۱۴ که مضرب ۱۹ از عدد ۶ است، اگر شروع ما در توضیح وجهی از وجوه اعجاز عددی از عدد شش باشد، عدد ۱۱۴ میتواند نقش ایفا کند، و چون عدد ۶ هم از دو عامل اول ۲ و ۳ است، پس عدد ۱۱۴ میتواند در مبنا قرار دادن هر یک از عددهای ۲ و ۳ و ۶ و ۱۹ در اعجاز عددی نقش داشته باشد.

۵- عیب اصلی کار رشاد خلیفه این است که محور عدد اعجاز را ۱۹ قرار داده است، و لذا هر کجا گیر افتاده مجبور شده در ساختار غیر قابل فروریختن قرآن کریم، به گمان خودش دست ببرد، و اگر مجال و توفیق بود بعض آنها را عرض خواهم کرد. و الله الموفق الهادی


[1] سورة الحجر،‌ آیه ٨٧