رفتن به محتوای اصلی

[نود]

در اصل توسط hosyn نوشته شده است  

بسم الله الرحمن الرحيم

....
اين سؤال از اهميت فراواني برخوردار است، و آنچه به ذهن قاصر بنده ميرسد بايد در دو مرحله بررسي شود:
۱- قرآن چيست؟
۲- مصاحف كدامند؟

۱- قرآن چيست؟

در يك كلمه: قرآن محكمي است به تفصيل آمده، و اين توضيح خود قرآن كريم راجع به خودش است:
بسم الله الرحمن الرحيم
الر كتاب أحكمت آياته ثم فصّلت من لدن حكيم خبير (سوره مباركة هود-۱)
ميبينيم آشكارا اين آية ميفرمايد قرآن دو مرحله
مترتّب بر هم دارد: مرحله إحكام، و سپس مرحله به تفصيل آمدن.
.....

این بخشی از اولین پستی است که در این تاپیک ارسال کردم.

این روزها متعدد از اعجاز قرآن سؤال میشود، و گویا منشأ آن، کتابی است که اخیرا در فضای مجازی منتشر شده که معجزه بودن قرآن و تحدی قرآن را مورد نقد قرار میدهد، و این سبب شد تا به یاد این تاپیک بیفتم.

یکی از مزایای این تاپیک، توجه به روش‌شناسی بحث است، مکرر عرض کردم که بحث از تحریف قرآن و روایات تحریف، اگر بدون توجه به جوهره قرآن کریم باشد، از ابتدا بدانیم که بحثی ابتر است، و همچنین است بحث از اعجاز قرآن، اگر بدون توجه و کنکاش از اینکه جوهره قرآن چیست، بحث کنیم که قرآن چگونه معجزه است، از ابتدا اعلام میکنیم که بحث ابتر خواهد بود.

مثلا اگر بگوییم بدن انسان یک معجزه است، ابتدا باید ببینیم بدن انسان چیست؟ غلط است اگر برویم سراغ اینکه مثلا راه رفتن انسان یک معجزه است، یا خندیدن انسان یک معجزه است، و... ، واضح است که فورا به ذهن میرسد که مگر نمیتوان یک ربات درست کرد که راه برود یا بخندد یا.....

اما اگر بگوییم بدن انسان از آن جهت که حیات دارد و زنده است و کرسی پادشاهی و سلطنت روان و روح اوست معجزه است، کمی به مقصود از معجزه بودن بدن انسان نزدیکتر شدیم، و مثلا اگر آقای مجری از آقای دکتر سمیعی بپرسد که جایگاه عشق در مغز کجاست؟ و ایشان جواب دهد هنوز نمیدانیم که جایگاه عشق در مغز کجاست، دیگر به سرعت نمیگوییم که بیایید یک رباتی درست کنیم که عاشق میشود، یعنی میفهمیم هر کاری که پدیده‌ای از بدن انسان است، برای ساخت ربات آن، علوم بین رشته‌ای ساخت ربات، باید پشتوانه ساپورت این رفتار و پدیده را فراهم کرده باشد.

حال پس از اینکه گفتیم بدن انسان معجزه است، بگوییم که چون بدن انسان معجزه است نمیتوانید یک انگشت مثل او بسازید، ذهن اشخاص سراغ این نمیرود که بگویند ما میتوانیم یک انگشت مصنوعی بسازیم، چرا؟ چون وقتی میگوییم یک انگشتی مثل انگشت انسان بسازیم، مقصود ما انگشت به عنوان جزئی از کل است، انگشت بدن منظور است، نه یک جسم مکانیکی که بتواند کار صوری انگشت را تقلید کند، بلکه به عنوان عضوی از اکوسیستم بدن که کل او را معجزه فرض کردیم.

پس روش صحیح در طرح سؤال از اینکه قرآن چگونه میتواند معجزه باشد؟ آن است که ابتدا ببینیم قرآن چیست؟