رفتن به محتوای اصلی

[صد و هفده]

در اصل توسط کنجکاو1 نوشته شده است  

با سلام

شما اصل قرآن را رها کرده اید و به این موضوع پرداخته اید که ابو عمر و دیگران در باره قرائتهای قرآن چه گفته اند.

آیا شما حجت را در پذیرش قرآن را سخن آنها قرار داده اید یا نه خود گفته خداوند برای شما سند وحجت است ؟

آیا اگر آنها برخلاف آنچه گه الان درباره قرائتهای قرآنی گفته بودند باز می پذیرفتید ؟

قبلا گفتم که خود آیات قرآن بیانگر حقیقت است ولی شما چون آنها چنین گفته اند باور دارید ؟

اگر من هزار بار بگویم (واصی ) یا (وصی ) فرقی نمی کند در فهم آیه باز شما می پرسید کدام سخن خداوند است

ولی چون ابو عمر و امثال آنها می گویند فرقی ندارد می پذیرید

باز هم می گویم شما اصل قرآن را رها کردید و بدنبال این هستید که کوفه چگونه قرائت می کرده مدینه چگونه

حکایت محکم ومتشابهات است که از شما خواستم آیات متشابه را نشان دهی که باعث فتنه می شود خیال خودت را راخت کردی و تمام آیات قرآن را متشابهات دانستید چو ن به شما گفته اند متشابهات پاره ای از آیات قرآن است ولی وقتی موقعه عمل به میان می آید همانهایی که گفته اند متشابهات از قرآن هستند از بردن نام آن آیات درمانده می شوند و هرکس آیه ای را متشابه می دانند

این بخاطر این است که برای فهم آیات بدنبال این هستند که دیگران چه گفته اند و به این مهم نمی پردازند که خود خداوند درقرآن درباره اش چه می گوید

دوست گرامی، برعکس نسبتی که میدهید نقطه شروع من و تمرکز من(در حد وسع) بر آیات قرآن کریم است، هم در تعدد قرائات و هم در محکم و متشابه، میگویید نه! پس این دو آیه را برای من ترجمه کنید تا بحث را ادامه دهیم:

15|87|ولقد آتيناك سبعا من المثاني والقرآن العظيم[1]

39|23|الله نزل أحسن الحديث كتابا متشابها مثاني تقشعر منه جلود الذين يخشون ربهم ثم تلين جلودهم وقلوبهم إلى ذكر الله ذلك هدى الله يهدي به من يشاء ومن يضلل الله فما له من هاد[2]

طبق گفته خودتان فقط ترجمه کنید و کار با عمر و بکر نداشته باشید، فقط با کلام خداوند متعال کار داشته باشید.


[1] سورة الحجر،‌آیه ٨٧

[2] سورة الزمر،‌آیه ٢٣