[صد و نوزده]
در اصل توسط hosyn نوشته شده است
آیا تفاوت هویت شخصی با هویت شخصیتی در چیست؟ هویت شخصی، جزئی حقیقی است، مثل زید، که جایی برای خود در مختصات فیزیکی دارد، میتوان در دستگاه مختصات فضازمان، آن را نشان داد، اگر بگوییم «اولین سخنرانی استاد فیزیک ما، در فلان روز، راجع به قانون اول نیوتن بود» این اولین سخنرانی، هویت شخصی جزئی دارد، و تمام لحظاتش و کلماتش را میتوان در مختصات فضازمان نشان داد، اما اگر بگوییم «مقاله اول استاد فیزیک ما، که در فلان تاریخ نوشته، راجع به قانون اول نیوتن است» و سپس کاشف عمل آید که استاد ما وقتی تایپ میکرده، دقیقا همزمان وقتی انگشتش روی یک دکمه کیبورد میخورده، در چندین فایل در چندین کامپیوتر همزمان تایپ میشده است، حال آیا این مقاله اول استاد ما، یک هویت مشخص برای خودش دارد یا ندارد؟ آیا یک امر کلی است یا جزئی؟ چه کسی میپذیرد که مقاله اول نوشته شده توسط استاد ما امری کلی باشد؟ استاد امر کلی نوشته است؟! و اگر جزئی است چگونه یک جزئی میتواند همزمان در چندین فایل موجود شده باشد؟ آیا یک زید همزمان میتواند چندین زید باشد؟
آیا صحیح است بگوییم تفاوت اولین سخنرانی با اولین مقاله، تفاوت شخص و شخصیت است؟ شبیه تفاوت زید با شرکتی که زید ثبت داده و مدیر آنست؟ آیا اگر بگوییم «اولین باری که حافظ این قصیده را خوانده» با اینکه بگوییم «اولین قصیده که توسط حافظ سروده شده» تفاوت نیست؟ اولین باری که حافظ این قصیده را خوانده، هویت واحد شخصی و جزئی حقیقی دارد، و ما فعلا نمیتوانیم به آن دسترسی داشته باشیم، اما اولین قصیدهای که حافظ سروده، هویت واحد شخصیتی دارد و هر چند کلی نیست اما جزئی حقیقی هم نیست، و ما در هر زمان و مکان میتوانیم به او از طریق نسخههای او دسترسی داشته باشیم.
آیا اولین قصیده سروده حافظ، که اکنون برای ما، در ضمن هر کتاب دیوان حافظ و هر چاپ مختلف، هویت خاص خود دارد، قبل از اینکه حافظ بسراید هم این هویت را داشته است؟ واضح است که پدیده سرودن، سبب این هویت شخصیتی برای اولین قصیده است، اما اولین عدد زوج که هویت خاص دارد هرگز در گرو یک پدیده فیزیکی نیست، اینطور نیست که قبل از یک زمان فیزیکی، اولین عدد زوج، نبود، و پس از آن، هویت خاص خود پیدا کرد، اما اولین قصیده حافظ، پس از یک زمان خاص، هویت
خاص خود را پیدا کرده است.
سنخ هویت اولین قصیده حافظ، هویت شخصیتی پسین است.
|
تبیین خوبی بود برای درک هویت قرآن
اما در این توضیح، هنوز مفهوم پسین برایم حل نشد
مثالی که برای پیشین زده بودید مثال هویت کلی نوعی بود نه هویت شخصیتی:
نقل قول:
اما اولین عدد زوج که هویت خاص دارد هرگز در گرو یک پدیده فیزیکی نیست، اینطور نیست که قبل از یک زمان فیزیکی، اولین عدد زوج، نبود، و پس از آن، هویت خاص خود پیدا کرد، اما اولین قصیده حافظ، پس از یک زمان خاص، هویت خاص خود را پیدا کرده است.
|
آن مقدار که حقیر می فهمم اعداد هویتشان نوعی است. قید اولین عدد چون ناظر به امر اساسا ماهوی است آن را به شخص و جزیی تبدیل نمی کند.
آیا کلمه «پسین» نکته خاصی دارد که به هویت شخصیتی اضافه کردهاید؟ یعنی آیا هویت شخصیتی پیشین هم داریم؟
در واقع این اشکال مبتنی بر بحثی است که قبلا در تاپیکهای دیگر ارائه فرموده بودید درباره اینکه حتی خود «زید» هم طبیعت دارد؛ یعنی طبیعت شخصیه دارد که با طبیعت نوعیه (مفاهیم کلی) متفاوت است؛ و این طور که دارم میفهمم الان دارید طبیعت شخصیه را دو قسم میکنید: هویت شخصی و هویت شخصیتی؛ هویت شخصی آن طبیعتی است که در زمان تحقق خارجی (وجود عینی) فقط یک مصداق دارد؛ اما هویت شخصیتی طبیعت شخصیای است که در ظرف وجود خارجی مصادیق متعدد (یا به تعبیر بهتر مجالی متعدد) میتواند داشته باشد که اینجا بود که مفهوم پسین را نفهمیدم (چون برای مقابلش یعنی پیشین هیچ تصوری ندارم)
پست یکی از کاربران با نام کاربری Hosein-