[صد و سی و یک]
|
عرض کردم کدام نوع استدلال، و کدام نوع مخاطب؟
الف: وقتی کسی ادعا کرد که مثل قرآن آورده، در اینجا دو نوع استدلال مترتب بر هم نیاز است:
۱- استدلال بر مثل بودن و تشابه آنچه آورده با قرآن، و در این مقام، استدلال بر عهده آورنده مثل است، اینگونه نیست که هر کس گفت «زید قائم»، بر مدافع قرآن لازم باشد که نشان دهد مثل قرآن نیست.
۲- استدلال بر مثل نبودن و عدم تشابه و امتیاز قرآن از چیزی که ادعای مثل بودن آن شده، و در این مقام، استدلال بر عهده مدافع قرآن است، و نکته آنست که هر چند هر دو نوع استدلال، نیاز است، اما مترتب بر هم هستند، یعنی ابتدا باید آورنده مثل توضیح دهد که از چه جهت و چگونه این مدعای او مثل قرآن است، و سپس مدافع قرآن توضیح دهد که امتیاز قرآن چیست، و چگونه مدعای او مثل قرآن نیست.
ب: مخاطبین و ناظرینی که با آیات تحدی روبرو میشوند نیز بر دو نوع هستند:
۱- مخاطبی که در صدد دست یافتن به حق و واقعیت است، خودش میخواهد بفهمد آیا مثل قرآن نمیتوان آورد؟ و چرا؟ آیا اعجاز قرآن از چه جهت است؟
۲- مخاطبی که در صدد است مثل قرآن بیاورد، و اقدام عملی نموده است تا مثل قرآن بیاورد، خواه خودش خالق اثر باشد یا از اثر شخص دیگر برای این منظور استفاده کند، و این قسم نیز خود بر دو نوع است:
اول: مخاطبی که از نفوذ و قدرت حکومتی و سیاسی برخوردار است، و میخواهد با زور دستگاه حکومتیش، مثل قرآن بیاورد و در بین مردم جا بیندازد، و مثل قران را رسمی کند، و اجبار بر ترویج آن بنماید.
دوم: مخاطبی که از زور سیاسی و قدرت حکومتی برخوردار نیست ولی آگاهی کامل از ترفندهای فرهنگسازی و مدیریت جریانهای اجتماعی و خط دادن به باورهای عمومی یک جامعه دارد، و در صدد برمیآید که مثل قرآن بیاورد، و از همجوشی و همگرایی که معمولا در بدنه مردم و جامعه است استفاده کرده و مثل قرآن را در صحنه عمومی و بدنه اجتماع بیاورد و جا بیندازد.
خداوند متعال برای هر کدام از اینها راهی قرار داده است که بحث خواهیم کرد ان شاء الله