رفتن به محتوای اصلی

[صد و سی و یک]

در اصل توسط Hosein- نوشته شده است  

در این بیان شما به نظر می‌رسد بار استدلال بر دوش مخاطب قرار داده شده است.

من همیشه برای خودم سوال بود که وقتی می گویند مثل قرآن را بیاورید چگونه چیزی باید بیاوریم تا بتواند مثل قرآن باشد؟

الان شما می فرمایید این مهم نیست.

خوب حالا اگر من مثلا ملای رومی ..... اما آیا این واقعا دلیل می‌شود؟ صرف اینکه طرفداران یک چیز زیادتر شوند که دلیل حقانیت و حتی برتری واقعی او نمی شود.

به علاوه حتی به فرض که اقبال عمومی علامت برتری باشد؛ اما همین هم باز محل بحث است؛‌یعنی فرض کنید من ملای رومی هستم و الان مثنوی را آوردم و ادعا کردم این مثل قرآن است. آیا باید چند قرن بگذرد تا معلوم شود قرآن بالاتر از مثنوی است؟

عرض کردم کدام نوع استدلال، و کدام نوع مخاطب؟

الف: وقتی کسی ادعا کرد که مثل قرآن آورده، در اینجا دو نوع استدلال مترتب بر هم نیاز است:

۱- استدلال بر مثل بودن و تشابه آنچه آورده با قرآن، و در این مقام، استدلال بر عهده آورنده مثل است، اینگونه نیست که هر کس گفت «زید قائم»، بر مدافع قرآن لازم باشد که نشان دهد مثل قرآن نیست.

۲- استدلال بر مثل نبودن و عدم تشابه و امتیاز قرآن از چیزی که ادعای مثل بودن آن شده، و در این مقام، استدلال بر عهده مدافع قرآن است، و نکته آنست که هر چند هر دو نوع استدلال، نیاز است، اما مترتب بر هم هستند، یعنی ابتدا باید آورنده مثل توضیح دهد که از چه جهت و چگونه این مدعای او مثل قرآن است، و سپس مدافع قرآن توضیح دهد که امتیاز قرآن چیست، و چگونه مدعای او مثل قرآن نیست.

ب: مخاطبین و ناظرینی که با آیات تحدی روبرو میشوند نیز بر دو نوع هستند:

۱- مخاطبی که در صدد دست یافتن به حق و واقعیت است، خودش میخواهد بفهمد آیا مثل قرآن نمیتوان آورد؟ و چرا؟ آیا اعجاز قرآن از چه جهت است؟

۲- مخاطبی که در صدد است مثل قرآن بیاورد، و اقدام عملی نموده است تا مثل قرآن بیاورد، خواه خودش خالق اثر باشد یا از اثر شخص دیگر برای این منظور استفاده کند، و این قسم نیز خود بر دو نوع است:

اول: مخاطبی که از نفوذ و قدرت حکومتی و سیاسی برخوردار است، و میخواهد با زور دستگاه حکومتیش، مثل قرآن بیاورد و در بین مردم جا بیندازد، و مثل قران را رسمی کند، و اجبار بر ترویج آن بنماید.

دوم: مخاطبی که از زور سیاسی و قدرت حکومتی برخوردار نیست ولی آگاهی کامل از ترفندهای فرهنگ‌سازی و مدیریت جریانهای اجتماعی و خط دادن به باورهای عمومی یک جامعه دارد، و در صدد برمیآید که مثل قرآن بیاورد، و از همجوشی و همگرایی که معمولا در بدنه مردم و جامعه است استفاده کرده و مثل قرآن را در صحنه عمومی و بدنه اجتماع بیاورد و جا بیندازد.

خداوند متعال برای هر کدام از اینها راهی قرار داده است که بحث خواهیم کرد ان شاء الله