[شصت و نه]
[معانی مختلف حدیث سبعه احرف]
رمز صدور خود این روایت بر نحو سبعة احرف، کاربردن کلمه احرف در آن است، چون گزینههای بسیاری برای مثلا تعدد قرائات وجود دارد که به جای (احرف) گفته شود، سبع قرائات یا سبع تلاوات یا سبعة امور یا سبعة وجوه و ...
[خصوصیت واژه حرف]
اما حرف، معنای منعطفی دارد که گوینده صاحب شؤون میتواند با یک کلمه، مقاصد مختلف را افاده کند، مثلا در فارسی کلمه کشیدن این چنین است، شما میتوانید با یک ایمیل که در آن نوشتهاید: (بکش) به دهها نفر ارسال کنید اما به تناسب حال هر کدام، مطلب خاصی را قصد کنید و او هم متناسب خودش بفهمد، از نقاشی کشیدن، و وزن کردن، و درب یک سویه را با کشیدن باز کردن، و سیگار کشیدن، و سرزنش بلا کشیدن و ...
حرف به معنای طرف الشیء و ناحیته است، مثلاً حرفا الرأس: شقّاه، اما مترادف نزدیک حرف، واژههایی مثل: طرف، ناحیة، شأن، شقّ، وجه، حیث، جانب، قطر، حول، سهم، نصیب، جزء، و غیر اینهاست، و هر کدام اینها ممکن است راجع به جوانب قرآن کریم از آن استفاده شود، اما در کلمه حرف، خصوصیتی است که در هیچکدام آنها نیست! چون یکی از کاربردهای حرف در حوزه الفاظ است، و حرف به عنوان یک عنصر پایه صوتی شناخته میشود.
به هر حال آنچه فعلا به ذهن من میرسد از مجموع کلمات علماء، سبعة احرف میتواند اشاره به اینها باشد:
۱- تعدد قرائات و اینکه یک کلمه میتواند بر وجوه مختلف قرائت شود.
۲- تعدد مقاطع و اینکه یک آیة میتواند مقطعهای مختلف داشته باشد و هر کدام معنای خاص خود و مستقل داشته باشد.
۳- تعدد لغات که در آن لغات مختلف همه قبائل عرب آمده باشد.
۴- تعدد صوری که ممکن است در آن اختلاف پدید آید که شیخ طوسی قده در مقدمه التبیان این را ترجیح دادند.
۵- تعدد معانی برای یک کلمه از باب استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد.
۶- تعدد بطون و تاویلات و معانی طولیه برای هر آیة.
۷- السابع و ما السابع! تعدد ایفای نقش برای یک عنصر کلامی و صوتی به ازای تعدد ایفای نقش یک عنصر تکوینی، چون نگاشت تکوین در عالم تدوین،اقتضای تطابق و هماهنگی میکند، ودر روایت الغارات در توضیح لیلة القدر آمده: فاجری جمیع الاشیاء علی سبعة، پس شاید بتوان گفت: ایضا انزل القرآن علی سبعة!
و الله الموفق الهادی