عدم مخالفت «إن كان ابن مسعود لا يقرأ على قراءتنا فهو ضال» با اجماع بر قرائات؛ کلام مرحوم حکیم
(53:54)
شاگرد: مقدمه کشف الغطاء را چطور معنا میکنید؟
استاد: آقای حکیم در آخر کار حرف کاشف الغطاء را میگویند. بسیار مطلب خوبی فرمودهاند، روی سنگ بریزید آب می شود! در صفحه دویست و چهل و پنج: «نعم في صحيح داود بن فرقد والمعلى بن خنيس قالا : كنا عند أبي عبد الله (ع) فقال : إن كان ابن مسعود لا يقرأ على قراءتنا فهو ضال ثمَّ قال (ع) : أما نحن فنقرأ على قراءة أبي. إلا»؛ تخطئه فتوای کاشف الغطاء است. «أنه لا يصلح للخروج به عما ذكر»؛ از آن اجماع محکم و مؤید به سیره. چرا؟ «ولو كان المتعين قراءة أبي أو أبيه (ع) ـ على الاحتمالين في كلمة « أبي » ـ لما كان بهذا الخفاء»؛ شیعه و امام معصوم بگویند قرائت ما این است، اما اجماع کنند و حتی «آل یاسین» را هم نخوانند. با اینکه «آل یاسین» این همه روایت دارد. واقعاً درست است. آن وقت امروز بیاییم و آقای خوئی بفرمایند ما باید دو نماز بخوانیم. آقای آملی در شرح عروه خود بگویند که باید دو نماز بخوانیم. آشیخ عبد الکریم دو نماز احتیاطا میخواندند. آسید احمد خوانساری بگویند من نزد حاج شیخ عبدالکریم رفتم و گفتم چرا دو بار میخوانید؟ این دو بار خواندن خلاف احتیاط است، میگویند حرف من را پذیرفتند و بعداً یکی میخواندند. این احتیاط ها چرا آمده است؟ از قرن یازدهم به این طرف است. حرف واحد این جور معنا شده که یکی از آنها نازل شده. و الا قبلش برای آنها تواتر به این معنا واضح بود. آقای حکیم میفرمایند اگر قرائت اُبیّ متعین بود، «لما کان بهذا الخفاء، و لما ادعي الإجماع على جواز القراءة بما يتداوله القراءة، فلا بد أن يحمل على بعض المحامل».
شاگرد: بحث مدیریت الهی بود که خدا یک چیزهایی را پیش میبرد. اینجا سیصد سال متوقف شد.
استاد: ببینید چون مبادی آن فراهم است، هیچ مشکلی نیست. هر چه ما رفتیم دیدیم حرف زرقانی درست است. گفت «لما اتسع افق اطلاعی…». آدم هر چه جلو میرود شواهد پیدا میکند. کلام علامه عسگری را ببینید. خودشان مصحف و اهل مدینه میگویند، بعد میگویند این ده تفسیر همه سنی هستند. خُب این ده تفسیر سنی هستند ولی شما شیعه را هم میآورید، اما میگویید گفته «روی»؛ اشعار به ضعف است! اصلاً یک نحو نگاهی است که بعداً ممکن نیست به آن صورت مشی کنید. من همیشه میگویم چرا عوام شیعه سؤال میپرسند من قنوت نماز را نخواندم، آیا نمازم درست هست یا نه؟ چرا مشکلی ندارید و باز هم سفارش به قنوت میکنید؟ اینکه مستحبی است که برای عوام برچسب واجب خورده است. من مکرر عرض کردهام. چرا اشکال ندارد؟ چون پشتوانه آن محکم است. یعنی هر کسی مسأله بپرسد و شک کند که نزد شیعه قنوت چیست، میداند که نزد شیعه قرص است که قنوت مستحب است. چون به این صورت است ما دغدغه نداریم که شعار عوام بشود. آقای حکیم فرمودند قنوت امروزه شعار شیعه است. درست هم هست. در مسجد النبی وقتی ما قنوت میگرفتیم آنها میزدند تا دست را پایین بیاوریم. مشکل ندارد.
بدون نظر