بررسی کلام بن باز در نفی علم غیب
روایتی از دلایل الامامة هست، اما الان میخواهم مطلب دیگری را بگویم، اگر امروز نشد ان شالله فردا متن و سند آن را بررسی میکنیم. مطلبی که دیروز عرض کردم و آدرسش یادم نبود، از کتاب «مجموع فتاوای بن باز» بود. مفتی معروف عربستان است. در جلد هشتم مجموعه فتاوا، صفحهی 23 آن مطلب را دارد.
او میگوید عدهای هستند که اهل بدعت هستند؛ اهل بدعت، کسانی هستند که در دینشان نقص هست. مثلاً مولد النبی صلیاللهعلیهوآله را جشن میگیرند، احتفال میکنند، میگوید آنها اهل بدعت هستند و نقص در دینشان است. «أما إذا كان في الاحتفال بالمولد دعوة الرسول صلى الله عليه وسلم والاستغاثة به وطلبه النصر صار شركا بالله، وكذا دعاؤهم: يا رسول الله انصرنا، المدد المدد يا رسول الله.. الغوث الغوث، » اما اگر جلوتر بروند و توسل کنند، کافر هستند. عبارتش این است:
أو اعتقادهم أن الرسول صلى الله عليه وسلم يعلم الغيب أو غيره، كاعتقاد بعض الشيعة في علي والحسن والحسين أنهم يعلمون الغيب، كل هذا شرك وردة عن الدين، سواء كان في المولد أو في غير المولد. ومثل هذا قول بعض الرافضة: إن أئمتهم الاثني عشر يعلمون الغيب، وهذا كفر وضلال وردة عن الإسلام؛ لقوله تعالى: {قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}. أما إذا كان الاحتفال بمجرد قراءة السيرة النبوية، وذكر ما جرى في مولده وغزواته، فهذا بدعة في الدين تنقصه ولكن لا تنقضه[1]
« فهذا بدعة في الدين تنقصه» نقص دین است اما دیگر کفر نیست « ولكن لا تنقضه» اما اگر بگویند یعلمون الغیب دیگر شکی نیست، عبارت خیلی روشن بود. خب خیلی عجیب است که انسان بر کفر عدهای از مسلمانان به آیهای از قرآن استدلال کند! آیا درست است که وقتی آیه را نفهمیده استدلال کنیم؟! قرآن را نفهمیده ایم و با نفهمی خودمان میگوییم که اینها کافر هستند! چرا؟! خب حالا ما ببینیم آیه چه میفرماید. در سوره مبارکه نمل است؛ آیه میفرماید: «قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ[2]».
[1] مجموع فتاوى ابن باز، ج ٨ ص ٢٣
[2] النمل ۶۵