رفتن به محتوای اصلی

شهرت شهادت سید الشهداء در کتاب تاریخ دمشق

برای تایید این، روایتی هست که آن را شنیده‌اید و معروف است؛ من آن را می‌خوانم به این خاطر که هم تیمّن و تبرّک به نام مبارک سیدالشهداء است و هم ذکر روایتی است که ولو این‌که شنیده باشید اما سراپا نور است و «هو المسک…»  

«بلغنی انّ حسیناً یقتل هاهنا»

من این روایت را در دو کتاب یادداشت کرده‌ام؛ یکی در تاریخ دمشق محدث معروف «ابن عساکر» است. در قرن ششم نوشته شده که خیلی کتاب معروفی است. ایشان در جلد چهاردهم صفحه‌ی ۲۱۶ سند می‌آورد، تا جایی که می‌گوید:

قال العريان بن الهيثم كان أبي يتبدى فينزل قريبا من الموضع الذي كان فيه معركة الحسين فكنا لا نبدو إلا وجدنا رجلا من بني أسد هناك فقال له إني أراك ملازما هذا المكان قال بلغني أن حسينا يقتل ها هنا فأنا أخرج لعلي أصادقه فأقتل معه فلما قتل الحسين قال أبي انطلقوا ننظر هل الأسدي فيمن قتل وأتينا المعركة فطوفنا فإذا الأسدي مقتول[1]

 «قال بن الهیثم: کان أبی یتبدی»؛ به بیابان می‌رفت «جاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْو[2]». کار داشت.«فینزل قریبا من الموضع الذی کان فیه معرکة الحسین»؛ او که می‌رفت بیابان و  کار انجام می‌داد، کار او نزدیک جایی بود که کربلا است؛ محلّ شهادت حضرت امام حسین ع بود. این ابن هیثم می‌گوید پدر من به آن جا می‌رفت، «فکنا لا نبدوا إلا وجدنا رجلاً من بنی أسد هناک»؛ هر وقت به آن منطقه بیابان می‌رفتیم که خلوت هم بود و کسی نبود، یک شخصی، یک رجلی از بنی‌اسد را می‌دیدیم که دائماً آن‌جا بود.

«فقال له أبی: أراک ملازما هذا المکان»؛ این‌جا که زمینه‌ی زندگی ندارد تا شما به اینجا بیایی و تنها باشی؟! چرا این‌جا هستی؟! مقصود من چیست؟ اشتهار مطلب است. این‌که چطور پخش بوده. آن رجل از بنی‌اسد گفت: «بلغنی أن حسینا یقتل هاهنا، فأنا أخرج لعلّی أصادفه»؛ من به اینجا می‌آیم تا آن وقتی که وقت شهادت است، حاضر باشم. «بلغنی»؛ یعنی یک مطلبی بود برای یک نفر؟! معلوم بود طوری بود که خبر منتشر بود، به‌طوری که ابن عباس می‌گوید ما شک نداشتیم. ثابت می‌گوید «کنّا نقول إنها کربلاء»؛ این بین ما معروف بود. در این‌جا و در این نقل هم این رجل بنی‌اسد، قبلاً به اینجا آمده است تا فیض حضور و شهادت در رکاب حضرت سید‌الشهداء ع از او فوت نشود.

«بلغنی أن حسینا یقتل هاهنا، فأنا أخرج لعلی أصادفه فاقتل معه. فلما قتل الحسین قال ابی»؛ ابن هیثم می‌گوید: «قال أبی: انطلقوا ننظر هل الأسدی فی من قتل؟ و أتینا المعرکة فطوفنا، فإذا الأسدی مقتول». خوشا به حالش! سلام الله علیه!

در کتاب بغیه الطلب

همین حدیث در کتاب «بغیة الطلب فی تاریخ حلب[3]» که نوشته ابن العدیم در قرن هفتم است، آمده است. همین روایت را ایشان هم با سند که نقل می‌کند و می‌گوید: عربان ابن هیثم گفت «کان ابی یتبدی…». همین عبارت را می‌آورد که «بلغنی أن حسینا یقتل هاهنا». 


[1] تاریخ دمشق ج١۴ ص٢١۶

[2] یوسف ١٠٠

[3] بغية الطلب فى تاريخ حلب، ج۶ ص٢۶١٩ ، سایت کتابخانه مدرسه فقاهت؛  المکتبة الشاملة