رفتن به محتوای اصلی

انواع نفس در انسان

 

وقت گذشته نکته‌ای را عرض می‌کنم. ببینید چهار نفس است.

١. نفس نامیه

 نفس نامیه انبعاثها من الکبد است.

٢. نفس حسیه حیوانیه

دوم، «الحسیة الحیوانیة … انبعاثها من القلب».

٣. نفس ناطقه قدسیه

 سوم «الناطقة القدسیة… لیس لها انبعاث و هی اشبه الاشیاء بالنفوس الملکیة».

۴. نفس کلیه الهیه

این هم نفس سوم. نفس چهارم هم «النفس الکلیة الالهیة» است. فرمودند: «و الکلّیّه الإلهیه … هذه هی الّتی مبدؤها من اللّه و إلیه تعود، قال اللّه: وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدين‏. و قال-تعالی-: یٰا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ، ارْجِعِی إِلیٰ رَبِّکِ رٰاضِیَهً مَرْضِیَّهً»؛ حضرت می‌فرمایند مخاطب این «ارجعی»، غیر از نفس نامیه و نباتیه است. غیر از نفس حسیه حیوانیه است و حتّی غیر از نفس ناطقه قدسیه است.

خب ببینید چهار نفس است. این هم یک روایت است.حضرت دارند آدرس می‌دهند؛ «انبعاثها من الکبد»، «انبعاثها من القلب»، سومی «لیس لها انبعاث». یعنی چه؟ یعنی خدای متعال چیزی به ما داده که ولو یک نحو معیت با بدن دارد اما متأثر از بدن نیست. به تمام معنا منعزل و مستقل از بدن است. «لیس لها انبعاث». چه برسد به چهارمی آن. خب اگر این‌طور است پس در آن روایت «خمسة ارواح» داریم. در این روایت «اربعة انفس» داریم. چطور می‌شود این نفوس در کسی به ظهور بیاید؟! آیا با برهان علمی می‌توان آن را در بیاوریم که «النفس فی وحدتها کلّ القوی»؛ یکی است. چند نفر که نیست. چطور می‌شود با این‌که چند نفر نیست پنج روح باشد؟

ان شالله زنده بودیم، فردا شب بحث می‌کنیم راجع به این‌که ربط این ارواح با نفس واحدة چیست؟ و لوازمی که برای مشی آن در رفتار اولیاء خدا و این‌که چطور با این‌که این علم غیب را دارند، در عالم دنیا زندگی عادی را به چه میزانی نسبت به علم غیب انجام می‌دهند، بحث می‌کنیم.

ان شاء الله خدای متعال بر توفیقات همه شما بیافزاید.

در دنیا و آخرت دست ما از دامان امیرالمؤمنین و اولاد طیبین و طاهرینشان کوتاه نفرماید.

 

والحمد لله رب العالمین وصلی الله علی آله الطیبین الطاهرین