مقابله اهل البیت با تلاوت به معنا در روایات حرف واحد
شاگرد: طبق این بیان حرف واحد را بر چه چیزی حمل میکنید؟
استاد: حرف واحد همانی است که در دهها کتاب گفتهاند؛ قرطبی گفت کل قرائات سبعه متواتره، حرف واحد است. سفیان بن عیینه گفت: مدنیین و عراقیین که اختلاف میکنند، همه آنها حرف واحد است. پس سبعة احرف چیست؟ «قلت تعال و… اجزأک»، این است که شما مرادف بیاورید.
حدثنا أبو الطاهر قال سألت سفيان بن عيينة عن اختلاف قراءة المدنيين والعراقيين هل تدخل في السبعة الأحرف فقال لا وإنما السبعة الأحرف كقولهم هلم أقبل تعالى أي ذلك قلت أجزاك[1]
این حرف واحد است. لذا قرطبی در مقدمه تفسیر میگوید: همه این قرائات سبع حرف واحد است[2]. تصریح است که حرف واحد است. پس شیعه هم همین ها را میداند. سابقه این حرفها خیلی بیشتر از اینها بود. جالب این است که خود قرطبی اینها را نمیگوید. از نظر طلبگی اینها جالب است. قرطبی نمیگوید که من میگویم. میگوید: «کثیر من علمائنا» و شروع میکند به اسم بردن. نوع آنها معاصر مرحوم شیخ الطائفه و شیخ مفید بودند. میگوید «کثیر من علمائنا قالوا ان القرائات السبع حرف واحد». این چیز کمی نیست. تلقی آنها بود. این بهترین دلیلی است که به ذهن من میآید. به نظر من این مثلث بهترین دلیل است؛ قاعده اشتغال که ارتکازیت دارد، اشتهار حرف واحد بین شیعه و عدم حتی یک سؤال از اینکه کدام یک از آنها را بخوانیم؛ اتفاقا برعکس آن بود که مدام نقل میکردند که امام «ملک» خواندند و امام «مالک» خواندند. مرحوم مجلسی ذیل روایت تفسیر عیاشی فرموده بودند: «و في أخبارنا وردت القراءتان و إن كان مالك أكثر[3]».
[1]التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد (۸/ ۲۹۳)
[2]تفسير القرطبي (۱/ ۴۶)؛ قال كثير من علمائنا كالداودي وابن أبي صفرة وغيرهماهذه القراءات السبع التي تنسب لهؤلاء القراء السبعة، ليست هي الأحرف السبعة التي اتسعت الصحابة في القراءة بها، وإنما هي راجعة إلى حرف واحد من تلك السبعة.
[3]بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج۸۲، ص: ۲۲