اشاره شیخ طوسی به سه دسته روایات شیعه در سبعة احرف
حالا به عبارت خود مرحوم شیخ الطائفه میآییم. من برای فردا این نکات را عرض میکنم. در عبارت شیخ الطائفه بروید و برگردید. شیخ سه روایت را در عبارتشان به شیعه نسبت میدهند اما در هیچکدام از آنها عین لفظ حدیث را نمیآورند. در مقدمه تبیان شیخ از سه طایفه از روایات امامیه نام میبرند. در هیچکدام از این سه طایفه هم عین لفظ حدیث را نمیآورند بلکه محتوای آن را میآورند. آن چه که در عبارت شیخ نمود کرده اولی است. یعنی آن هایی که خواندهاند دنبال حرف ایشان نرفته اند، وقتی دیدند که ایشان میخواهند هفت وجه بگویند گفتند تمام شد و رفت. اصلاً دنباله آن را نخواندهاند. و حال آنکه شیخ بعد از اینکه هفت وجه اختلاف را میگویند دو طائفه دیگر از روایات امامیه را مطرح میکنند. ببینید چقدر فضا مهم میشود! ما بگوییم شیخ در مقدمه تبیان تنها میگویند امامیه میگویند حرف واحد و خلاص! و حال آنکه در مقدمه تبیان ایشان میگویند که امامیه میگوید سه جور روایت داریم. شیخ میخواهند در کلامشان اینها را جمع کنند. چون اولین روایتی را که گفتهاند تا روایات بعدی عبارات ایشان در نقل هفت وجه و مثالهای آنها فاصله شده، لذا نظرها از ادامه عبارت منصرف شده است. لذا به شیخ نسبت دادهاند که امامیه میگوید قرآن حرف واحد است. و حال اینکه حضرت این را فرمودهاند اما دو نوع روایت دیگر هم دارند.