رفتن به محتوای اصلی

اشتباه در انتساب نفی تواتر به فخر رازی

 

شاگرد: فخر رازی اشکال کرده بود که اصلاً قرائت سبع متواتر نیست. شهید ثانی در جواب ایشان می‌گویند منظور این نیست که این سبعه متواتر هستند، بلکه انحصار سبعه مراد است. فرمایشی که شما دارید با جواب شهید ثانی نمی‌سازد. یعنی شهید ثانی باید به این صورت می‌گفت که چه کسی گفته سبع متواتر نیست؟! سبع متواتر است علاوه‌بر متواتر بودن شاذ هم دارد. خبر واحد هم دارد.

استاد: من دو-سه نکته ذیل فرمایش شما می‌گویم. اول این‌که کل فرمایش شما هنوز مانده است. در دو-سه سطر بعد در این جزوه مفصل عرض می‌کنم. نکات قبلیش این است: اولاً ایشان نسبت می‌دهند که شهید ثانی دارند جواب فخر را می‌دهند. من هر چه گشتم در کلمات شهید اصلاً ندیدم که حرف او ناظر به فخر باشد. نمی‌دانم ایشان از کجا می‌گویند. اصلاً تحلیل خودشان بوده. تحلیل غیر از استناد است. خود شهید ثانی باید حرف فخر را بگویند و بعد رد کنند. من که پیدا نکردم. حالا شما در ذهنتان باشد. تا آن جا برسیم شما پیدا کنید که مستند فرمایش ایشان که می‌گویند این جواب فخر است از کجا است. این اول. دوم این‌که فخر رازی اصلاً تواتر را انکار نکرده است. اصلاً این اشتباهاتی است که بعداً می‌گوییم. کلمات فخر رازی را من در فدکیه آورده‌ام. ذیل صفحه او نگاه کنید. اصلاً فخر می‌گوید اگر بگوییم قرائات متواتر نیست، فهو باطلٌ قطعاً. من ذیلش از مفاتیح الغیب فخر رازی آورده‌ام. می‌گوید ای اهل‌سنت مبادا از تواتر قرآن کوتاه بیایید. می‌گوید اگر کوتاه بیایید قرائات غیر متواتر…؛ مثل مشهورِ ابن جزری؛ نویری که شاگرد ابن جزری است همین را می‌گوید. می‌گوید این استاد ما از تواتر کوتاه آمده و گفته مشهور هم خوب است. می‌گوید دراین‌صورت فردا است که هر قرائتی را بیاورند و بگویند این مشهور است. می‌گوید از قید تواتر کوتاه نیایید. آقای شعرانی از نویری تجلیل می‌کنند. در اینجا فخر رازی مشکلی ندارد. در ده‌ها مورد می‌گوید اگر از تواتر کوتاه بیایید روافض زور پیدا می‌کنند. و لذا او یک اشکال علمی کرده که به‌دنبال حلش است. بعد هم خودش جواب می‌دهد. اما نه جواب او ذکر می‌شود و نه این‌که می‌گوید «باطل قطعاً». این عبارتی هم که در اینجا از او آورده‌اند عبارت او نیست. لذا باید عین عبارت او را نگاه کنید. پس دو نکته ذیل آن عرض کردم که ان شالله مفصل ترش را اگر زنده بودیم عرض می‌کنم.