اعتراض نحاس به فراء در ترجیح قرائت واو بر فاء در « ولا یخاف عقباها»
حالا ببینید نحاس چه میگوید. یکی از اساتیدی که این کتاب تصنیف ایشان است، یک اصطلاحی دارند و میگویند تا قبل از زمان ابن جزری همه قاری محور بودند. میگفتند قرائت فلانی؛ یعنی این قرائت از او برخاسته است. بعد از ابن جزری قرائت محور شدند. به قرائت تقدس دادند. درحالیکه اصلاً به این صورت نیست. ابن جزری به این چه کار داشت؟! قبلش که قاری میگفتند فقط با خودش کار داشتند؟! از کجا میگویید؟! چون ابن مجاهد میگوید «خطأ و غلطٌ». خُب اگر او تقدس داشت که نمی گفت «خطأ و غلطٌ». اما ابن جزری هیچ کجا نمیگوید «خطأ و غلط».
درحالیکه شواهد متعدد –بالای صد شاهد- میتوانید پیدا کنید که از زمان قدیم قرائات محور بودند، نه قاری. اگر هم از قاری اسم میبردند بهعنوان واسطه کار بوده. یکی از آنها همینجا است. تا نحاس عبارت فرّاء را دیده به او تند میشود. میگوید دو قرائتی که معلوم است را میگوییم اجود این است؟!
هكذا قرأ أهل البصرة وأهل الكوفة وقرأ أهل الحجاز و لا يخاف عقباها، وزعم الفراء أن الواو أجود. وهذا عظيم من القول أن يقال في ما قرأت به الجماعة ووقع للسواد المنقول عن الصحابة الذين أخذوه عن النبي صلى الله عليه وسلم: أجود أو خير. والقراءتان جميعا نقلهما الجماعة عن الجماعة، فهما بمنزلة آيتين لأن معناهما مختلف. قال أبو جعفر: سمعت إبراهيم بن محمد نفطويه يقول: من قرأ بالفاء فالمعنى لله لا غير، وهذا كما قال، وعليه أهل التأويل وهو صحيح عن ابن عباس قال إبراهيم بن محمد: ومن قرأ بالواو ذهب إلى أن المعنى للعاقر أي انبعث أشقاها ولا يخاف عقباها أي وهذه حاله. والذي قال حسن غير أنه لا يجوز أن يكون بالواو لله جل وعز الذي قاله بين والله أعلم بما أراد.[1]
«… و زعم الفراء أن الواو أجود. وهذا عظيم من القول»؛ کلمه بزرگی گفته است! یعنی چه میگوید اجود؟! چرا عظیم است؟ «أن يقال في ما قرأت به الجماعة و وقع للسواد المنقول عن الصحابة الذين أخذوه عن النبي صلى الله عليه وسلم: أجود أو خير»؛ میگوییم این بهتر است و آن اجود است. وقتی هر دوی آنها هست اجود چه معنایی دارد؟!
«والقراءتان جميعا نقلهما الجماعة عن الجماعة»؛ یعنی متواتر است. در مصاحف هم که هر دو هست. «فهما بمنزلة آيتين»؛ در دو آیه میتوانید بگویید آیه سوره فلان از آیه سوره دیگر اجود است؟! نمیتوان اینطور گفت. بعد اگر کسی بگوید معنای آنها که یکی است! میگوید نه، «لأن معناهما مختلف»؛ معنای آنها مختلف است. خود فراء هم اشاره کرد. «معناهما مختلف» به چه معنا است؟ یعنی اگر بخوانید «فَكَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَيۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىهَا، فلَا يَخَافُ عُقۡبَٰهَا»؛ با این فاء، مرجع ضمیر «لایخاف» تنها خداوند متعال میشود. اما اگر واو بخوانید، سیاق هم تغییر میکند. «فدمدم علیهم ربهم بذنبهم فسوّیها، و لایخاف»؛ آن عاقر و کسی که این کار را کرد، از عاقبت نمی ترسید.
«قال أبو جعفر: سمعت إبراهيم بن محمد نفطويه يقول: من قرأ بالفاء فالمعنى لله لا غير، وهذا كما قال، وعليه أهل التأويل وهو صحيح عن ابن عباس قال إبراهيم بن محمد: ومن قرأ بالواو ذهب إلى أن المعنى للعاقر أي انبعث أشقاها ولا يخاف عقباها أي وهذه حاله. والذي قال حسن غير أنه لا يجوز أن يكون بالواو لله جل وعز الذي قاله بين والله أعلم بما أراد»؛ از حسن مطلبی را نقل میکند. خودتان مراجعه کنید.
[1] إعراب القرآن للنحاس (۵/ ۱۴۸)