کلام غیر تخصصی زرکشی در انتساب قرائات به اصحاب قرائات
در کلام زرکشی گذشت که گفت آن چه که ثابت است، تواتر آنها به اصحابش است. یعنی هفت نفر. من به ذهنم آمد که زرکشی این را در قرن نهم گفته است. معاصر حافظ بوده که میگوید «چهارده روایت». درحالیکه بعد از کلمات دانی و کتابهای شاطبیه همه اینها روشن و آشکار بود. او میگوید متواتر الی اصحابها است. اگر شما میخواهید خدشه کنید، خب «الی اصحابها» هم مخدوش است. چرا؟ چون چهارده روایت است. تفاوت بین حفص و ابوبکر را که از عاصم روایت کردهاند، در پانصد مورد است. این کم است؟! دو راوی از عاصم در پانصد مورد اختلاف کنند؟! خب این میشود التواتر ثابت الی اصحابها؟! یعنی پس تواتر تا عاصم هم ثابت نیست. چون خودتان میگویید چهارده روایت. اینها چیزهایی است که نزد اهل فن کالشمس روشن است؛ اگر طبق آنها جلو بیایید اصلاً با این حرفها منافاتی ندارد. مدام از مطالب واضحی که اهل فن گفتهاند فرار کنیم و خودمان یک چیز بگوییم و سر از اینجا در بیاوریم. اگر من محضر این اساتید چیزی گفته ام که توجه نداشتم، از محضر شما و هم از محضر آن اجله عذرخواهی میکنم. ولی اینها بحثهایی است که باید روی آنها تأمل شود. بین هفته هم شما روی آنها تأمل کنید.