ادعای انتساب قرائات به اجتهاد قرّاء توسط صاحب جواهر و نقد آن با استشهاد به کتاب«اختلاف مصاحف الامصار» ابن عامر
الآن داشتم مرور میکردم؛ مرحوم صاحب جواهر…؛ این مطالب یک طوری است! کف کفش مرحوم صاحب جواهر بالای سر من طلبه است. اما خُب این را در جواهر فرمودهاند. صاحب مفتاح الکرامه را رد کردهاند؛ میگویند هر کس کلمات آنها را نگاه کند میبیند قطعاً هر چه قرائت کردهاند از روی اجتهادشان بوده است. این حرف این بزرگوار است. و حال آنکه این حرف صد در صد درست نیست. یعنی وقتی جلو میروید میبینید اصلاً اینطور نیست. اصلاً فضا فضایی نبود که به اجتهاد خودشان همینطور قرائت کنند و به ما برسد. اصلاً اینطور نبوده. در فدکیه ردهای متعددی برای فرمایش ایشان گذاشتهام. ردهای واضحی است که این حرف ایشان درست نیست. یکی از ردهایی که میخواهم در ذهنتان فعال بماند این است: یکی از واضحترین مطالب در رد ایشان همین کتابی است که ابن ندیم نقل میکند. بزرگترین و مسنترین قاری از قراء سبعه که ابن عامر است، کتابی نوشته به نام «اختلاف مصاحف الامصار». یعنی چه؟ یعنی با قرائات بهطور غلط برخورند نکرده، یعنی اینها مصاحفی بین مسلمین است که آنها را میخوانند اما با هم مختلف است. این اختلاف به اجتهاد بر میگردد؟! همه آنها اجتهاد کردهاند و همینطور خواندهاند! وقتی مصحف چند جور آمده و اولین قاری میخ آن را در تاریخ کوبیده که ما اینها را میدانیم و میدانیم که اینها در مصاحف ما هست، باز هم اجتهاد است؟!
قاسم بن سلام در فضائل القرآن تصریح کرد؛ بعد از اینکه این اختلافات را گفت، گفت «کل مما نزل من عند الله». این برای کیست؟ به نظرم وفات او برای ٢٢٧ است. یعنی در زمان امام هادی علیهالسلام بوده که ابوعبید ابن سلام وفات کرده. او تصریح میکند که همه مسلمین اختلاف این مصاحف را من عند الله میدانند و همه اینها نازل شده. نه اینکه یکی اشتباه کرده است. ابن عامر کتابش را نوشته است. در التمهید هم گفتم که خودشان اعتراف میکنند مهمترین سبب اختلاف قرائات، اختلاف مصاحف امصار است. خُب وقتی اینطور چیز جاافتاده و معلوم هست، بعد ما بگوییم لاریب که اختلاف قرائات از اجتهاد آنها است؟! نه، همین یکی از آنها را بپذیرید کافی است! در مواردیکه اختلاف مصاحف امصار بود، چه کسی اجتهاد کرده بود؟!