رفتن به محتوای اصلی

طرح ادعای کتاب «پژوهشی در رسم المصحف» در عدم وجود دو روش کتابت در زمان نوشتن مصحف عثمان

 

من در این کتاب مطلبی را می‌گویم؛ آن را طرح می‌کنم. این اساتید که این کتاب را تدوین فرموده‌اند با این‌که خودشان می‌گویند «عده‌ای بر این اصرار داند»…؛ کسانی که اصرار دارند از بزرگان فن هستند. از متخصصین هستند. این بزرگوارها حرف آن‌ها را رد می‌کنند. حرف چیست؟ می‌گویند: «از سال بیست و پنج هجری در روایات مربوط به جمع قرآن به دو نوع نگارش اشاره‌ای نشده است». اول این را می‌گویند و بعد می‌گویند: «ولی»؛ آیا این «ولی» درست است یا نه؟ تحلیل این آقایان در این کتاب است. «ولی علماء قرون بعدی» که بیشتر علماء قرون سوم و چهارم هستند، «وقتی به بررسی مصاحف زمان خود با مصاحف قدیمی پرداختند و رسم موجود در آن‌ها را مغایر با رسم رائج در زمان خود یافتند، تصور کردند در زمان عثمان دو روش به کار رفته است. یکی روش متداول در نگارش عربی»؛ خط برید، همه مردم در نامه ها و در معاملاتشان می‌نوشتند، «دیگری روش خاص قرآن کریم». به این صورت تصور کرده‌اند، چرا؟ چون می‌دیدند قرآنی که می‌خواهند بخوانند با خط رایج فرق دارد. گفتند پس آن زمان هم همین‌طور بوده. می‌گویند نه، در زمان شما تغییر کرده است. این آقایان این‌طور می‌گویند. من که می‌گویم اصلاً این‌طور نیست. حالا بعداً می‌رسیم. این‌ها می‌گویند به این صورت تصور کردند، «و لذا گفته‌اند چون صحابه از این روش خاص پیروی کرده و املاء متداول عربی را در کتابت قرآن به کار نبرده اند و تبعیت از صحابه هم واجب است، پس املاء متداول عربی در قرآن نباید به کار برود». بعد جواب می‌دهند. «از طرف دیگر از نقل ابوعمرو دانی از مالک به دست می‌آید که تا اوسط قرن دوم دو روش کتابت وجود نداشته است». اتفاقا این نقلی که از دانی می‌آورند، خود دانی قائل به این است که تعمد داشتند. این را از کتاب کسی می‌آورند که خودش مصرّ بر این است که بگوید به این صورت بوده است. رسم المصحف اختصاص به او دارد. خُب این‌ها می‌گویند نه، خودت از مالک نقل می‌کنی و این نقل مالک می‌خواهد بگوید دو خط نبود. زمان عثمان یک خط بوده و قرآن کریم مثل خط بریدی بوده و همه یک جور می‌نوشتند، بعدها این‌طور درآمده. بعد می‌گویند: از طرف دیگر از نقل واضح به دست می‌آید که دو روش نبوده، «بلکه از زمان صحابه یک روش متداول بوده که همان روش کتابت قرآن بوده، رفته‌رفته خط تکامل پیدا کرده و قواعد جدیدی برای نگارش وضع شده» و خط قدیم کنار رفته است. «پس به این ترتیب روشن می‌شود رسم المصحف عثمانی» این‌طور نبوده که دو تا باشد. بعد می‌گویند «بلکه علماء قرون بعدی چنین چیزی را مطرح کرده‌اند و بر آن اصرار ورزیده‌اند». چه کسانی؟ متخصصین کار. نمی‌شود در مقابل اصرار این‌ها به این استدلالی که از حرف مالک می‌کنید، رجوع کنیم.

حالا من حرف مالک را بخوانم. ارزیابی این‌که این‌طور هست یا نیست؛ می‌گویند: «دانی درباره فتوای مالک بن انس در رسم المصحف چنین می‌گوید». به عبارت خوب دقت کنید. می‌خواستم امروز بررسی کنیم، ان شالله وجوه آن را هفته بعد می‌گویم. ببینید از این عبارت چه می‌فهمید. روی آن تأمل کنید. می‌گوید: «سئل مالک فقیل له أرایت من استکتب مصحفا الیوم، أتری ان یکتب علی ما احدث الناس من الهجا الیوم؟ فقال لا، لااری ذلک ولکن یکتب علی الکتبة الاولی». از مالک سؤال کردند، کسی که امروز می‌خواهد مصحفی را بنویسد شما اجازه می‌دهید «علی ما احدث الناس من الهجا الیوم» بنویسد؟ مالک حدود صد و هفتاد وفات کرده است. در نیمه قرن دوم بوده که این سؤال را از او پرسید. بعد می‌گوید «و یروی ایضا انه سئل عن الحروف التی تکون فی القرآن مثل الواو و الالف، أ تری ان یغیرمن المصحف اذا وجدت فیه کذلک، قال لا». نباید تغییر کند. خُب این نقل دوم اصلاً رد حرف این آقایان است. وقتی هر دو را با هم ملاحظه کنید، بر خلاف حرف آن‌ها را نتیجه می‌دهد. شما روی آن تأمل کنید. «ما احدثه الناس» به چه معنا است؟ حرف آقایان این است: می‌گویند اگر دو خط بود که مردم از قبل می‌دانستند دو خط هست، این خط برای مردم است و این خط برای مصحف است، چرا از مالک سؤال می‌کند آیا هجایی را که مردم دارند را اجازه می‌دهی؟

شاگرد: احدث فی القرآن. چیز جدید در قرآن آوردند.

استاد: نه، در هجا آوردند نه در قرآن.

شاگرد: در هجا قرآن آوردند. یعنی یک شکل جدیدی نوشتند.

استاد: اگر نوشته بودند که سؤال نمی کردند. «من استکتب». البته فرمایش شما این است که مصحفی را دیده‌اند که به آن صورت است و او اجازه نداده؛ یعنی باید محو شود. «من استکتب مصحفا الیوم أ تری ان یکتب علی ما احدث الناس من الهجا؟». ظاهرش در خطی است که بین آن‌ها بوده. نه «علی ما کتب احدا مصحفا علی الهجا الحادث». تفاوت می‌کند. «فقال لااری ذلک لکن یکتب علی الکتبة الاولی». آیا این به این معنا است که قبلاً دو خط نبود؟ دلالت دارد یا نه؟ فرمایش آن‌ها یک وجهش است، در ذهن قاصر من سه احتمال دیگر هست که این حرف مالک ناظر به آن‌ها باشد. ان شالله جلسه بعد عرض می‌کنم.

 

والحمد لله رب العالمین