رسم افراد القرائه در تاریخ قرائات
شاگرد: اختلافی که بین مکی و کوفی و مدنی است و تعصبی که دارند چه می شود؟
استاد: تعصب ندارد.
شاگرد: شما فرمودید ابنزبیر گفت… .
استاد: او میگفت «ارجع الی قرائة قومک»، نمی گفت چرا کتاب خدا را تغییر دادی. میگفت شما اهل مکه هستید، اما قرائت کوفیها را میخوانید؟!
شاگرد: این همه حساسیت برای چه بود؟
استاد: یکی از مهمترین چیزهایی که خود شارع مقدس میخ آن را کوبیده و الآن هم باید آن را مراعات کنیم؛ در مصر هم مخالف های حسابی دارد؛ مسأله افراد القرائة است. یعنی وقتی در فضای قرائت قرآن میروید شارع کاری نکرده که در یک قرائت دو جور بخوانید. این خیلی مهم است. افراد القرائة؛ فلذا الآن در مصر هست؛ دیدید مصری ها با هم میخوانند. آن مصری کتاب نوشت؛ الخلف الحسینی استاد بزرگ مصری است. کتابی نوشت علیه کسانی که قرائات را با هم میخوانند. میگوید چرا این کار را میکنید؟ حق ندارید. حرام است. میگوید وقتی قرآن کریم میخوانید در یک مجلس یک قرائت بخوانید. این افراد القرائة از قبل بوده. رمزش هم این است که چون ذهن نوع بشر ضعیف است، وقتی تعدد بیاید متشتت میشود. به هم میریزد. لذا بهخاطر ضعف قاری افراد القرائه میکردند.
لذا یکی از وجوه قشنگی که ذیل حدیث «وسّع علی امتی» عرض کردم این بود: حضرت فرمودند «وسّع علی امتی»؛ یعنی خدایا کاری بکن این قرآن با این وسعت را، امت من نگه دارند. و الّا اگر یک شهر بخواهد آن را نگه دارد، نمیتوانند. ولذا میگوید مانوس اهل مکه این قرائت است، همین را بخوانند. ذهن عموم را سمت چیزی که نشنیده اند نبر. آن مصری هم میگوید مردم ریختند که او را بکشند. مقدمه آن کتاب را ببینید؛ میگوید قاری دو جور خواند؛ مردم بلند شدند و داد زدند، قاری دید آنها الآن او را میکشند. میگفتند در کلام خدا دست بردی. میگوید قاری فرار کرد. میگوید من هم ناراحت شدم؛ گفتم این چه کاری است که او بهعنوان یک قاری در کلام خدا دست ببرد. میگوید بعد که جلو رفتم دیدم قرائات چه دم و دستگاهی دارد. لذا کتاب را نوشتم. ایشان هم همین را میگویند. میگویند من که محضر استاد ایرانی رفتم دیدم چه دم و دستگاهی است. از اساتید نام میبرند؛ کتاب تهذیب القرائات استاد مولایی،کتاب چهارده روایت دکتر محمد جواد شریعت. یعنی این دو کتاب را از اساتید ایرانی در فن قرائات میگرفت. بعد ایشان آمده این مصحف شریف را چاپ کردند که در فضای ایران خیلی مغتنم است. خود همین عنوان، فنی است. ان شالله وقتی به این نگاه میکنید باید مثل خورشید بفهمید که چه میگوید. «ده قرائت از طریق الشاطبیه»؛شاطبیه یعنی سبع صغری، «الدره»؛ یعنی عشر صغری، «طبیة النشر»؛ یعنی عشر کبری. همه اینها روشن است. وقتی بهدنبال آن میروید میبینید مثل خورشید منضبط است. دهها کتاب برای آنها نوشته اند. مقری هایی که در مجلس اقراء میکردند و کسانی که مینوشتند. همه کتابها روشن است.
به من مصحف دیگری دادند؛ مصحف منسوب به خط امیرالمؤمنین علیهالسلام، شیخ بهائی پشت آن نوشتند وقف کردم بر آستان مقدس امام رضاع. هنوز هم هست. چند نفر از آقایان زحمت کشیدند آن را چاپ کردند. به من هم دادند. وقتی مقدمه این مصحف را بخوانید، میبینید در این فضا هیچ چیزی بلد نیستیم. اگر ببینیم آنها چه نوشته اند تازه با یک فضای وسیعی از تراث اسلامی آشنا میشویم. درحالیکه اصلاً اینها را نمیدانستیم. مقدمه آن برای من خیلی جالب بود. کتابهایی که آدرس میدهند و مطالبی که هست برای من خیلی جالب است. آدم اینها را بداند و بعد از دانستن بررسی کند.
شاگرد: برای هفته بعد چه بحثی میکنید؟
استاد: بناء من این است که مفتاح الکرامه را ادامه بدهیم. ولی میخواهم زمینه سازی شود تا با رویکرد از رسم المصحف به قرائات رفتن جلو برویم. تا حالا برعکس آمدیم. مدام بحث قرائات کردیم، اما بحث رسم تطفلی پیش آمد، و حال آنکه الآن میفهمم که اگر مسأله مصاحف الامصار مطرح شود، برای مخاطبین بهشدت قانعکننده تر است، از اینکه بحث را از قرائات شروع کنیم. من الآن از عبارت تبیان دو شاهد برای اختلاف زیادة و نقصان آوردم و اینکه حرف واحد است. چون از روز اول مصحف خود مسلمین زیادت و نقص را داشته، معصومین هم یکی از آنها را تعیین نکردند و هر کدام از آنها را تجویز کردند، آن هم بهعنوان حرف واحد. یعنی وقتی شیخ میگویند امامیه میگویند «نزل القرآن علی حرف واحد» یعنی «عملته» و «عملت» حرف واحد هستند. پس دیگر نمیتوانیم به شیخ نسبت بدهیم که حرف واحد یعنی یکی و دو تا. خودشان دارند میگویند. میگویند اینها دو مصحف است، که حرف واحد هستند. روایت هم میگوید حرف واحد. پس چرا روی «حرف واحد» تأکید کردند؟ برای اینکه اهلسنت… . البته من وجه اول را نخواندم. مهم بود. نقص مباحثه ما بود. خودشان وجه اول را میگویند؛ میگویند یعنی آنطور که رسم بود میخواندند. فرمودند «کانوا مخیرین فی مبتدء الاسلام». یادم رفت این را در اول بحث بگویم. تأکید مهمی روی این است. جلسه بعد حتماً تأکید میکنم. معنایی که ایشان میخواهند رد کنند و بگویند حرف واحد امامیه مقابل آن است، همان سبعة احرف سنی ها است که میگفتند مخیر هستید هر کدام را بخوانید.
والحمد لله رب العالمین