رفتن به محتوای اصلی

اختلاف مصاحف امصار دلیلی بر تعدد قرائات و عدم ارتباط آن با خطای کاتب

 

قبلاً عرض کردم؛ مرحوم آقای جعفر مرتضی فحل میدان تتبع هستند. ایشان گفتند اگر در مصاحف اختلاف بوده امت آن‌ها را برطرف کرده‌اند. خب ببینید بین دو بحث دقیق و نزدیک به هم است که اهل فن این‌ها را کاملاً جدا می‌دانند، اما ایشان آن‌ها را یکی کرده‌اند. یکی اختلاف مصاحف امصار است، دیگری خطای کاتب است. این بحث‌ها خیلی به هم نزدیک است. ان شالله بعداً می‌بینید. علاوه که اگر خطای کاتب جزء اختلاف مصاحف امصار باشد، کسی به آن دست نزده است. خطا الکاتبی که جزء اختلاف امصار نبوده، بله؛ امت آن را تصحیح کرده‌اند. اما اختلاف مصاحف الامصار را نه تنها تصحیح نکرده‌اند، نه تنها به آن نسبت خطا نداده‌اند، بلکه بر آن محافظت کرده‌اند. خیلی مهم است. چرا؟ چون این اختلاف‌ها پشتوانه تعدد قرائات بود.

توقیفیت رسم، یا خامی خط؟ یک بحث علمی خیلی خوب این است: آیا خامی خط یا توقیفیت رسم یا ثالثی که معمولاً ندیدم آن را بگویند: یا تعمد در مخالفت با رسم رایج زمان خودشان داشتند؟ الآن شواهدی در ذهن من است. الآن در ذهن من به این صورت است که ناسخ عثمان عمداً خلاف رسم زمان خودش نوشته است. چرا؟ به‌خاطر این‌که قرائات را حفظ کند. تعمد در این داشتند. در توقیفیت می‌گویند خدا به این صورت گفته است، خب آن یک فضا است. مثلاً پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله طبق چیزی که جبرئیل آورده دستور دادند که به این صورت بنویسید. البته توقیفیت شواهدی هم دارد. عده‌ای حسابی مدافع آن هستند. مثلاً کلمه جلاله «الله»، افتادن الف در «بسم الله»، تکرار لام در «الله» و حذف الف در آن، با این‌که بعداً رسم املائی را آوردند اما نتوانستند این‌ها را تغییر بدهند. چرا؟ نخواستند آن‌ها را تغییر بدهند یا چیزهای دیگری پشت قضیه است؟ باید به آن برسیم.

شاگرد: الف در «الرحمن» هم به همین صورت است.

استاد: احسنت. این‌ها از مواردی است که مانده است. چرا؟ آن‌هایی که مدافع توقیفیت هستند این‌ها را خیلی برجسته می‌کنند. حتی کسانی که در علوم حروف و ابجد هستند می‌گویند کلمه جلاله باید شصت و شش باشد. یعنی خصوص عدد شصت و شش برای کلمه جلاله حساب است. می‌گویند رسم که گترهای نبوده؟! ناسخ به غلط لام را آورده و حالا شد شصت و شش. آن‌هایی که مدافع توقیفیت هستند به این صورت می‌گویند. ولی بحث آن مفصل است. فعلاً نمی‌خواهم وارد آن‌ها بشوم.

داشتم این را عرض می‌کردم؛ در فضای علوم قرآنی و قرائات، مستندات به اندازه مکفی و غنی موجود است. لذا فقط می‌خواهد آستین بالا بزنند و این‌ها را در منظر دید بیاورند. هر کسی بر این‌ها مطلع شود تمام است. می‌گوید من این چیزها را نمی‌دانستم. بالای نود درصد مواردی‌که من طلبه برخورد کردم به این صورت است. یعنی نمی‌دانیم؛ اما اگر مستندات را بدانیم می‌بینیم قضاوت‌هایی که ما داشتیم از سر این بود که ما نمی‌دانستیم.