«ان القرآن کان مکتوبا فی الجرید» شاهدی بر عدم تنافی روایت زرارة با قرائات متواتره
شاگرد: این دو روایت چه فرقی دارند؟
استاد: نه، من میخواهم حدیث را بگویم. آنچه که فرقش هست این است: در روایتی که از امام صادق علیهالسلام هست، این اضافه را دارد: میگوید:
۱۰- الحسين بن سيف، عن أخيه، عن أبيه، عن أبي بكر بن الربيع الأسدي، عن الحسن الصيقل قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: على كم حرف نزل القرآن؟ فقال: على حرف واحد، قلت: من أين جاء هذا الاختلاف؟ قال:" من قبل الرواة، إن القرآن كان مكتوبا في الجريد والأدم وكان الناس يأتون فيأخذون منه[1]
اینها بالوجاده[2] بود. قرآن نوشته بود و همه میآمدند و از روی آن میخواندند، سر و بر که نداشت، نقطه هم نداشت، هر کسی یک جوری میخواند و بین مردم پخش میشد. ملاحظه کردید که روات چه شد؟ رواتی بودند که بدون اینکه استاد دیده باشند، بدون اینکه بگوید شیخ من بر من اینگونه اقراء کرد و یک عمر بنشینند و حرف استاد از استاد از استاد تا رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را بشنود، طبق فرمایش حضرت، از روی قرآنی که نوشته شده بود، میگرفتند و بعد همان را میخواندند. بعد هم یک جایی پخش میشد و عدهای که قرآن بلد بودند میگفتند اینکه قرآن نیست. این اختلاف بود که مذموم بود. چرا؟ قرآنی میخواندند که اصل نداشت. قرآنی میخواندند که لازمه آن اختلاف در تفاوت و اختلاف در تناقض بود؛ همان اختلاف مذموم. و حال آنکه آن اختلافی که شیخ الطائفه و دیگران فرمودند که ممدوح است اینها نبود.
[1]القراءات-أحمد بن محمد السياري ص۷
[2]مقرر: صحفی هم در این امر بی تأثیر نبود.