کتاب سابق و لاحق بر وجود انسان
شاگرد2: روایتی هست که «خلق اسما بالحروف غير متصوت»، امکان دارد که بدو ظهور قرآن به حروف، این حروف نباشد، نه این الفاظ باشد.
استاد: «مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآ»[1]. آیات خیلی مفصل است. دفتری داشتم که کتاب سابق و لاحق بود. نمیدانم در فدکیه گذاشتم یا نه. به نظرم گذاشتم. جمعآوری آیاتی که کتاب سابق بر وجود انسان را ذکر میکند، و آیاتی که کتاب لاحق بر هبوط انسان در دار دنیا را میگوید. خود اینها خیلی جالب است. در اینکه حروف و کلمات، کتابتش، مناسب آن مقام است. شما میتوانید آن تناسب را از کنار هم گذاشتن اینها به دست بیاورید. خیلی جالب است. «وَٱلطُّورِ، وَكِتَٰبٖ مَّسۡطُورٖ، فِي رَقّٖ مَّنشُور»[2]، آقا میفرمودند یعنی حتمیت. خب این آیه را چه کار کنیم؟! به این زیبایی میفرمایند «فی کتاب مسطور فی رق منشور». رق چیست؟! یعنی خدای متعال به این صورت میگوید که صرفاً مجاز گویی حتمیت نیست. یک مطلبی ملکوتی است وراء اینکه بگوییم کتابت یعنی حتماً اینطور است. «فی رقّ منشور»؛ در رق منشور است. استاد حسن زاده زیاد این آیه را میفرمودند. میخواستند مبنای خودشان در علم و وجود منبسط بگویند این «رق منشور» را زیاد به کار میبردند. خدای متعال یک کتاب مسطور دارد که «فی رق منشور». یک بستری است که کل در آن ثبت و ضبط است. به صرف مجازگویی نیست.
والحمد لله رب العالمین
[1] الحدید ۲۲
[2] الطور ۱-۳