رفتن به محتوای اصلی

صحت اختیار قراء و ترکیب آنها قابل بحث است

 

شاگرد: اگر بغیر سماع باشد باز هم حیثیت قرآن طوری است که شما هر چه هم بگویید بالأخره امکان اشتباه دارد. حیثیت تحدی و جوهره قرآن اقتضاء می‌کند اگر به این شکل ترکیب شود، به هم بخورد.

استاد: من چندبار عرض کردم، الآن که ما این حرف‌ها را مباحثه می‌کنیم غرضی که داریم این است که حرف‌های کلاسیکی را که نوعاً نشنیده ایم، فضایش را بگوییم. الآن که من مدام می‌گویم این هفت متواتر هستند قبلاً هم عرض کردم ما فعلاً می‌خواهیم بگوییم فرمایش آقایان این است. این‌ها فعلاً تصور حرف است. تصدیق آن و این‌که ببینیم متواتر هست یا نیست، اختیاری که او می‌کند اشکال دارد یا ندارد، خیلی کار می‌برد. جلوترها بخشی از آن را عرض کردم. سال‌های اولی که ما مباحثه می‌کردیم چون مطالب کلاسیک را خیلی نمی‌دانستیم با ذهن فارغ این اشکالاتی که به این مطالب کلاسیک هست به ذهنمان می‌آمد و مطرح می‌شد. الآن هم هست. لذا عرض کردم وقتی صحبت سر روایت است،  ارزش نفسی آن پنجاه-پنجاه است. اما به محض این‌که ادعای تواتر پیش می‌آید ارزش نفسی تواتر و نقطه انطلاق آن،ارزشش صفر است. یعنی تا می‌گویند یک چیزی متواتر است این‌طور نیست که بگوییم پنجاه پنجاه است. نه، ادعای تواتر اولش صفر است. یعنی اولش این است که متواتر نیست. اگر ما بخواهیم خودمان تحصیل تواتر بکنیم باید به‌دنبال آن برویم. باید برویم و بگردیم و ببینیم از صفر چقدر بالا می‌رود. بله، شهید اول می‌فرمایند من دنبال آن رفته‌ام عشر متواتر است. خب، یک متخصص دارد می‌گوید.

زُرقانی یادتان هست؟ من در این جلسات زَرقانی می‌گفتم، چند بار تذکر دادند. حتماً زُرقانی است. چون اولی که خوانده بودم زَرقانی خواندم با این‌که بعدش دیده بودم اما ذهنم به همان چیزی که اول خواندم بر می‌گردد و تکرار می‌شود. ببخشید. اسم کتاب معروف زرقانی چه بود؟ مناهل العرفان فی علوم القرآن. زرقانی متأخر است، زرکشی برای قرن نهم است. اما زرقانی برای قرن چهاردهم است. استاد الازهر بوده. زرقانی چه گفت؟ «لما اتسع افق اطلاعی»، فهمیدم که عشر هم متواتر است. خیلی است! کتاب نوشته که بعد از این‌که اطلاعات من زیاد شد فهمیدم که عشر متواتر است. فضا و ریخت تحقیق به این صورت است. تا می‌گویند که متواتر هست یا نیست، صفر است. نقطه انطلاق ارزش نفسی تواتر صفر است. بعد شروع می‌کنیم؛ همان فرمایشاتی که مرحوم آقای صدر داشتند. ما ارزش پیشین و ارزش زمینه را حساب می‌کنیم بعد کم‌کم‌ارزش تواتر از صفر اوج می‌گیرد. هر چه بیشتر تحقیق می‌کنیم، می‌رود تا به حد نصاب تواتر برسد که یمتنع تواطئهم علی الکذب؛ امتناع با حساب و احتمالات است. نه امتناع با مفاهیم منطقی.