توضیحی در باره نحوه افراد القرائه
شاگرد: این با افراد چگونه جمع میشود؟ یعنی اگر عاصم به ابوبکر مفردا یک قرائت را آموزش داده، راویان از او هم اگر خطا نکنند، باید به همان طریق روایت بکنند.
استاد: مطلب خوبی است. ما که افراد القرائه میگوییم یعنی در یک جلسه اقراء بوده است. ابوبکر بارها و بارها از عاصم جلسه اقراء داشته. توضیحاتش را بعداً عرض میکنم. افراد به این معنا نیست که تنها یکی از آنها را به ابوبکر بگوید. یعنی وقتی این جلسه اقراء شروع میشود در همان جلسه هر دوی آنها را نمیگوید، بلکه تا آخر میرود. کما اینکه ابن جزری در النشر این را دارد. مطلب خوبی در توضیح افراد دارد. افراد این نیست که برای شاگرد دو-سه قرائت را نگویند. در السبع هم افراد میکند؛ یعنی مینشیند و تنها از حمزه میخواند. اصلاً کاری به عاصم ندارد و تا آخر میرود. وقتی تمام شد افراد بعدی شروع میشود. مثلاً شیخ به او روایت حفص را اقراء میکند، یا حمزه را. چهارده راوی هستند. سؤال شما سؤال خوبی است که باید برای آدم روشن شود که اقراء به چه صورت بوده.
شاگرد: این یک اقراء را تا آخر قرآن میرفتند یا تا آخر قرآن؟
استاد: تا آخر جلسه که میرفتند، اگر ختم را ادامه میدادند، میگفت. مثلاً میگفت من نزد فلان مقری رفتم و تا آخر سوره کهف را تنها از قرائت حمزه گرفتم. شرح حال شهید ثانی خیلی خوب است، آن را بخوانید. من در فدکیه گذاشتهام. ایشان میگویند من همه قرائات سبع را نزد دو استاد رفتم. میگویند وقتی اینها را کامل کردم، بعد سراغ قرائات عشر رفتم. شاید تا سوره انفال بود. ذکر میکنند و میگویند نشد که همه آنها را تمام کنم. منظور اینکه ذکر میکردند؛ حرفاً حرفاً؛
مرحوم طبرسی در مقدمه مجمع فرمودند. فرمودند چرا سبع و عشر مهم هستند؟ چون حرفاً حرفاً سند دارند که شاگرد و استاد با هم مطابقت میکردند.
شاگرد: اصطلاح عشر قبل از مجمع البیان به وجود آمده؟
استاد: در عشر، ثمانیه، سته کتاب نوشتهاند. هر کدام از اینها را ،قرائات شش گانه، پنج گانه، هشت گانه، هفت گانه، ده گانه، کتاب داشتند. از قبل بوده.
شاگرد: بله، قرائات بوده ولی این نام گذاری و منحصر کردن آنها به این آدمهای بهخصوص قبل از مجمع بوده؟
استاد: در مجمع، از ابو حاتم سجستانی هم میآورند. مقدمه مجمع را نگاه کنید. من مقدمه مجمع را بهصورت رنگی شده که به سرعت نگاه کنید، در فدکیه آوردهام. مقدمه مجمع خیلی پر فایده است. رنگی کردهام که خیلی سریع ببینید. آدم در کتابها که میبیند باید همه اسماء و … را بخواند، ولی وقتی رنگی شده شما میتوانید سریع بخوانید.
شاگرد٢: حافظههای آنها خیلی قوی بوده یا قرائات را مینوشتند؟ چون خیلی اختلاف هست.
استاد: ببینید اینها از بچگی حافظ بودند. در همین سمینار دیدم که این اساتید محترم گفتهاند اصلاً صلاح نیست که مسأله تعدد قرائات را بین مردم مطرح کنیم. شاید خود مرحوم شهیدی فرموده بودند، گفتند در یک جلسه بود که یک قاری دو-سه قرائت را خواند. بعد از جلسه سر او ریختند که چرا به این صورت خواند! ایشان میگویند اصلاً صلاح نیست که تعدد قرائات بین مردم پخش شود. بله، اگر آمدند سؤال کردند باید پاسخگو باشیم. این فرمایش ایشان بود. من هم کاملاً با فرمایش ایشان موافق هستم. یعنی در زمانیکه وحدت قرائات بر یک جو عمومی حاکم است، آدم نباید دامن بزند. خدای متعال راضی نبوده. اما اگر طوری شود که بچه از ابتدایی که میخواهد حافظ شود و بخواند، به وسیله رسانهها دو-سه قرائت در گوشش باشد، اصلاً دیگر وحشت نمیکند. این برای صنعت چاپ و قرآن خواندنی که در طیف الآن است. آن آقا در اینجا تشریف داشتند که سوره مبارکه یاسین را برای ما با قرائت ورش خواندند. ایشان میگفتند که برای من بسیار سنگین بود. به ایشان گفتم چون از اول شما طبق قرائت حفص حافظ شدید. سن بالا آمده و حالا میخواهید قرائت دیگری را بخوانید، خب این مشکل است. اما کسی که زیر شش سالگی قرائات عشر در گوشش بوده، روایات را شنیده، وقتی به سن شصت سالگی میرسد ابائی ندارد. حالا میتوانید آنها را عمومی کنید. یعنی تمام بدنه مسلمین چیزهایی که متخصصین قبلاً نمیتوانستند منتقل کنند، الآن با امکانات امروزی، در موبایل و …، از بچگی میشنود. لذا او دیگر ابائی ندارد و نمیگوییم که مطرح کردنش صلاح نیست. این برای آن زمان است. الآن بحثهای ما بهخاطر پیدا کردن مستندات محکم برای پایه بحث است، تا همینطور با جهل جلو نرویم. اگر یک حرفی میزنیم سند داشته باشیم و مطمئن باشیم. بعداً هم که به اذهان آگاه به فن عرضه کردیم، آنها را تأیید کنند و همه با هم همراه شوند.