رفتن به محتوای اصلی

الف) قرائت «جَبریل» توسط ابن کثیر و دفع اشکال

 

یکی از چیزهایی که تازه دیدم این است: همین ابن کثیر که صحبتش هست می‌گوید من پیامبر خدا را در خواب دیدم. حضرت در خواب به من «جَبریل» اقراء فرمودند. بعد می‌گوید «و لا اقراء غیر هذا ابدا»! من غیر از این نمی خوانم. خب این شاهد بر چیست؟

شاگرد: قرائت به «جَبرئیل» داریم.

استاد: نه، جِبریل داریم، جَبرئیل داریم اما او می‌گوید «جَبریل». با همین خصوصیت. جبرئیل چندین صورت قرائت شده. نگاه کنید. من به قرائاتش کاری ندارم، این « جَبریل » منظور من است. یعنی قرائت ابن کثیر مستند به یک خواب می‌شود. پس شما چطور می‌گویید که همه این‌ها سماع می‌کردند؟! خودش دارد می‌گوید که من خواب دیدم. این الآن شاهدی علیه این بحث‌ها است. باید بیاوریم. اما وقتی فضای بحث جفت و جور شد و بعداً ذهنیت آن‌ها باز شد، می‌بینیم که ابن کثیر از چندین استاد روایت می‌کند. هر جوری که عبد الله بن سائب از پیامبر و صحابه خوانده را می‌گوید. وقتی می‌گوید حضرت در خواب به من به این صورت گفته و من این‌طور می‌خوانم یعنی مختار من این است. به اصطلاح اختیار. یعنی می‌گوید چون حضرت به من به این صورت گفته، با این‌که روایات اساتیدم را قبول دارم و روایت هم می‌کنم و به شما هم اقراء می‌کنم اما این خواب سبب می‌شود –گفتم که اختیار سبب‌های مختلفی دارد- که من غیر از آن نمی خوانم. چون حضرت در خواب به این صورت گفتند. چقدر تفاوت کرد؟! اگر در فضای ذهنی خود اختیار را ندانید، می‌گویید که دارد به خواب استناد می‌کند. اما اگر روایت خودش، سائر مطالبش، اختیاری که جو آن‌ها بود و در این چندین مباحث گسترده، ده‌ها شاهد در ذهنتان حاضر باشد، تا به این می‌رسید اصلاً تکان نمی خورید و می‌فهمید که چه می‌گوید. می‌گوید که من تنها این را قرائت می‌کنم چون خواب دیدم. خب خواب سبب اختیار او می‌شود. نه سبب انحصار او و این‌که بگوید بقیه هیچ است. اصلاً فضای آن‌ها این فضا نبوده.

من در کنار «و حیث تقاصرت الهمم عن ضبط الرواة لکثرتهم…» نوشتهام: این فقره در کتاب شیخ هادی فضلی صفحه چهل و هفت آورده‌اند. این عبارت بعدی را ایشان برای استشهاد حرف خودشان آورده‌اند. امروز می‌خواستم شانزده مرحله را به‌صورت مروری بگویم. ان شالله بعداً.