رفتن به محتوای اصلی

عدم هماهنگی بین دو کتاب التمهید و علوم قرآنی

 

این قسمت اول در التمهید بود. من تا اینجا که رسیدم هنوز علوم قرآنی را ندیده بودم. برایم خیلی تعجب‌آور بود. ایشان می‌گویند عاصم کسی است که به ضم قرائت کرده است. خب مصحفی که الآن ما داریم، قرائت عاصم است. شما آن را باز کنید و ببینید در آن چیست. «ضَعف» است، نه «ضُعف». یعنی همه قبول دارند که عاصم «ضَعف» خوانده است. پس چه شد؟ از یک طرف قرآن ما حفص از عاصم است و از یک طرف معروف شده که حفص «ضُعف» خوانده، درحالی‌که در قرآن ما «ضَعف» است؟! حرف عاصم چه شد؟! من نمی‌دانم جمع‌آوری کننده کتاب علوم قرآنی خودشان بودند یا از شاگردانشان بودند؟ اینجا بود که در ذهن من این‌طور آمده که شاگردانشان بودند. چون اگر خودشان در اینجا بودند شاید عبارت التمهید را با اینجا موافق می‌کردند. علوم قرآنی طور دیگری است. آمدند دیدند که در مصحف «ضَعف» است. گفتند ما چه طور ترجمه کنیم که ارجح این است که عاصم «ضُعف» خوانده است؟! در علوم قرآنی پایان را به این صورت گفته‌اند:

نظرى را كه مى‏توان ترجيح داد اين است كه اين كلمه را حفص هرگز به ضم نخوانده و با شيخ خود هيچ‏گاه مخالفتى نورزيده است[1]

این قسمت را گفته‌اند که «دروغ است که حفص به ضم خوانده است». خواندن به «ضُعف» دروغ است. من یک ناهماهنگی احساس می‌کنم. نمی‌دانم درست است یا نه. آن چه که مقصود من از این خواندن بود این است: چرا در فضای «خالفت» ناهماهنگی ایجاد می‌شود و فالارجح می‌گویند و بعد می‌بینیم مصحف چیز دیگری است؟! معروف است که او می‌گوید «ما خالفت الا فی ضُعف» اما در مصحف می‌بینیم که «ضَعف» است؟! در ذهن شریف ایشان چه می‌شود که یک دفعه این‌طور می‌شود؟! یک کلمه است. کلمه اختیار هنوز در فضای علوم قرآنی کتاب‌های ما معلوم نشده است. نزد اهلش در فضای خودش یک معنای بسیار غامضی دارد. ما هم یک کلمه گفته ایم و رد شده‌ایم. لذا آقای فضلی در کتابشان اصلاً یک باب برای معنای اختیار آورده‌اند. یعنی نیاز است که این معلوم شود. اگر در ذهن شریف صاحب التمهید معنای اختیار با شواهد روشن واضح شده بود اصلاً تکذیب نمی کردند. چون تکذیب نیاز نیست. یک چیز دو دو تا چهارتا در فضای علوم قرآنی است که تکذیب هم نیازی ندارد.

من عبارات همه را گذاشته‌ام – عبارت دانی و مکی و ... - اصلاً عبارت آن‌ها کالشمس است. نیازی به تکذیب نیست. می‌گویند حفص گفته که من شاگرد عاصم هستم و هرچه استادم گفته برای شما می‌گویم. استاد من «ضَعف» گفته ولی من یک عمر است که با قرآن سر و کار دارم. امام القرائه نیستم اما می‌توانم فی الجمله مختار القرائه داشته باشم.


[1]علوم قرآنى(معرفت) ۲۴۱؛ آيا حفص مخالفتى با عاصم دارد؟ ..... ص : ۲۴۱