جواب شهید ثانی به فخر رازی
بعد از بیان حرف زمخشری این جمله را دارند؛
و الشهید الثانی أجاب عما أشکل علی الرازی کما سمعت بأنه لیس المراد بتواترها أن کل ما ورد من هذه السبع متواتر بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات فإن بعض ما نقل عن السبعة شاذ فضلا عن غیرهم کما حققه جماعة من أهل هذا الشأن انتهی[۱]
شهید ثانی برای قرن دهم هستند. ولی فخر رازی برای قرن ششم است. اینها را در آن وقت گفته است. خب باید سه-چهار قرن اینها را بگویند و جواب بدهند؛ ابوشامه چون اهل فن بود و اشکال کرد، با فاصله کوتاهی ابن جزری در منجد المقرئین به او اشکال کرد و جواب داد. با خیلی ناراحتی گفت که این کتاب باید از روی زمین محو شود. اما ایشان میفرمایند اشکال رازی را شهید ثانی جواب داد. خب شهید ثانی چطور جواب دادند؟ شهید ثانی اهل اقراء بودند یا نبودند؟ خودشان در شرح حال خودشان فرمودند من دو استاد داشتم که در قرائات سبع من مقری بودند. یک استاد هم در قرائات عشر داشتم که البته تمام نشد. تا فلان جا حرف به حرف جلو رفتیم اما تمام نشد. پس نشان میدهد که ایشان اهل کار بودند. ایشان جواب فخر رازی را دادند؛ جواب شهید چیست؟ یک معرکه به پا شده. شهید اهل فن هستند. به رازی جواب دادند که یک کسی چون اهل فن نبوده یک چرتی گفته است. دوباره بعد از شهید ثانی جواب ایشان معرکه شده است. شهید چه جوابی دادهاند؟
«و الشهید الثانی أجاب عما أشکل علی الرازی کما سمعت بأنه لیس المراد بتواترها أن کل ما ورد من هذه السبع متواتر»؛ ما که نگفتیم همه اینها متواتر است.«بل المراد انحصار المتواتر الآن فیما نقل من هذه القراءات فإن بعض ما نقل عن السبعة شاذ»؛ یعنی ما قرائتی از عاصم داریم که شاذ است. قرائتی از فلانی داریم که شاذ است. الآن که در این چند روز مباحثه کردیم از این عبارت چه میفهمیم؟ یک چیزی میفهمیم که قبل از مباحثه یک چیز دیگر می فهمیدیم. یعنی بعضی از قرائات عاصم هست که شاذ است. آخر شهید که نمیخواهد این را بگویند که بعضی از قرائت عاصم شاذ است.«فضلا عن غیرهم کما حققه جماعة من أهل هذا الشأن انتهی»؛ آن هایی که اهل این هستند گفتهاند که بعض ما نقل عن السبعة شاذ. آن هایی که اهل این فن نیستند از این عبارت اینطور می فهمند که یعنی بعضی از قرائات عاصم شاذ است. مثلاً عرض میکنم. و حال اینکه مقصود شهید ثانی این نیست. «بعض ما نقل عن عاصم شاذ» یعنی عین عبارتی که از تبیان آوردم. شیخ فرمودند «اجمع القراء السبعه» که یکی از آنها عاصم است، بر این اجماع کردند و روی عن عاصم قرائت دیگر. که فرمودند این شاذ است و لایقرء. یعنی نگویید که از عاصم است. بلکه این نقل شاذ است.
[1]همان ٣٩٣