رفتن به محتوای اصلی

مرحله دوم؛ بازتاب جوهره قرآن و نازل ترین حقیقت قرآن

 

وقتی از جوهره قرآن کریم با این گستردگیای که دارد بحث شد و کلاس به کلاس جلو رفت به مرحله دوم می‌آید. مرحله دوم مرحله بازتاب این جوهره است که می‌فرمایند «هذا القرآن». بازتاب این جوهره در مصاحف است. یعنی مصحفی که همه داریم قرآن را به ما نشان می‌دهد. خود قرآن چیست؟ حقیقت نازله آن را عرض می‌کنم. نه حقیقت راقیه آن؛ «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم‏[1]»؛ من دارم پایین‌ترین قدر نزول قرآن را عرض می‌کنم. بالای آن‌که جای خودش. پایین‌ترین درجه نزول قدر قرآن آنی نیست که در مصحف خاص است. مکرر عرض کرده‌ام. سؤال ساده‌ای است که اگر آن را در دبستان هم بگویید، دبستانی هایی که ذهنشان لطیف باشد سریع می‌فهمند که چه می‌خواهید بگویید.

به دبستان بروید و بگویید که سوره توحید یا «قل هو الله» را کدام یک از شما بلد هستید، ممکن است خیلی ها بگویند من. می‌گویید شما سوره توحیدی که در قرآن خانه خودتان هست را بلد هستید؟ یا سوره توحیدی که در مصحف مدرسه است؟ می‌گوید فرقی نمی‌کند. الآن یک درکی دارد به‌عنوان طبیعی که این‌ها دارد آن را نشان می‌دهد. یعنی با همین مثال ساده سوره مبارکه را به‌عنوان ذات دارای طبیعت شخصیت پسین می‌داند. الآن دیگر یک قدم مهم جلو رفته. قرآن کریم آن است. پس این سوره مبارکه ای که او حفظ است، خود همان سوره، نه آن‌که در مصحف است، نه آن چه که او می‌گوید، نه آن چه که در ذهنش است -که در ذهن رفیقش هم  هست- آن سوره، من عرض می کنم که کفِ این «ننزله» است. یعنی ظهور سوره مبارکه توحید در مصاحف و در السنه، ظهور ناسوتی است. من در «ننزله» بودن آن‌ها مشکلی ندارم. حتماً این‌گونه هست. اما آن «ننزله»ای که ما برایش بحث علمی باز بکنیم نیست. آن کف «ننزله» که دارای بحث علمی است و قابل مباحثه علمی و حرف زدن علمی است، اینجا است. بقیه آن‌ها افراد ناسوتیای می‌شوند که صبغه بحث علمی را ندارند.


[1]الحجر ٢١