رفتن به محتوای اصلی

بررسی عبارت وافیه الاصول در تواتر قرائات

 

الآن می‌خواهم دو-سه نکته را ذیل این فرمایش عرض کنم.

و فی «وافیة الاصول» اتفق قدماء العامّة علی عدم جواز العمل بقراءة غیر السبع أو العشر المشهورة و تبعهم من تکلّم فی هذا المقام من الشیعة و لکن لم ینقل دلیلیعتدّ به، انتهی. و ظاهره جواز التعدّی عنها و یأتی الدلیل المعتدّ به[1]

اول این‌که دیروز آقا عبارت صاحب وافیه را معنا کردند و گفتند استظهار صاحب مفتاح الکرامه از فرمایش صاحب وافیه به این صورت نیست، من عبارت را رفتم دیدم و در اینجا آوردم . بله همین‌طور است. یعنی استظهار صاحب مفتاح الکرامه نسبت به استظهاری که ایشان فرمودند مرجوح است. درست است که من عرض کردم «لکن» به عدم جواز تعدی می‌خورد اما وقتی صدر و ذیل عبارت را می‌بینید این به دست می‌آید که وقتی ایشان می‌فرمایند دلیل ندارند، مقصودشان این است که حتی بر وجوب اتباع سبع هم دلیلی ندارند. لذا آخر کار آن را به  توقف ختم می‌کنند. یعنی اگر وجوب اتباع سبع بود که نباید بگویند اگر جایی مردد شدیم باید توقف کنیم. بلکه وجوب در سبع مختار ما می‌شد. کما این‌که خودشان می‌گویند مشهور  می‌گویند مختار ما اتباع سبع است .

پس فاضل تونی می‌خواهند در دو چیز خدشه کنند، می‌گویند دلیل معتد به نداریم که وجوب متابعت از این سبع یا عشر باشد. همچنین دلیلی بر عدم تعدی از عشر نداریم. پس چه کنیم؟ می‌گویند ما به روایات اهل البیت علیه‌السلام مراجعه می‌کنیم. به این هفت تا و ده تا چه کار داریم؟! پس اگر می‌گویند تعدی جایز است، از باب تعدی به سائر قراء نیست. از باب تعدی­ای است که نه دلیلی بر وجوب اتباع سبع داریم و نه دلیلی بر عدم جواز تعدی از این‌ها داریم. وقتی دلیل نداریم لازمه اش این است که اگر از اهل البیت علیه‌السلام روایت آمد و برای ما صاف شد، متابعت می‌کنیم. اگر از ناحیه آن‌ها روایتی نیامد توقف می‌کنیم. توقف یعنی وجوب متابعت از سبع را نداریم. لذا این‌که ایشان فرمودند «و ظاهره جواز التعدّی عنها و یأتی الدلیل المعتدّ به»؛ جواب ایشان نمی‌شود. چون دلیل معتد به قاعده اشتغال است. می‌گوید هفت تا یقینی است و بالا ده تا هم مشکوک است، قاعده اشتغال می‌آید. مرحوم فاضل تونی می‌گویند همین هفت تا هم معلوم نیست. در همین هفت تا هم دلیل نداریم که باید از آن‌ها متابعت کنیم تا شما بگویید این هفت تا مسلم است و در وراء این‌ها قاعده اشتغال می‌گوید جایز نیست. گویا فضای بحث ایشان با استظهار مرحوم آسید جواد سازگاری ندارد. این نکته اول.


[1]مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-جماعة المدرسين) ج۷ص۲۱۱