فناء لفظ در معنا عاملی در شکلگیری تواتر معنوی
مطلب دومی که میخواهم عرض کنم تقسیمبندی مهمی است. در کتابهای اصولی ما با سه نوع تواتر آشنا هستیم. تواتر لفظی، معنوی و اجمالی. تواتر اجمالی را برای مباحثه کفایه و اصول میگذاریم. آن جای خودش باشد. تواتر لفظی و معنوی از قدیم در همه کتابها معروف بوده. تواتر معنوی این است که متواترین یک معنا را میگویند اما در لفظ مشترک نیستند. تواتر لفظی هم این است که یک معنا را با لفظ مشترک واحد میگویند. اتفاقا برای متواتر لفظی در عالم اسلام کتابهایی نوشته شده. متواترات معنوی یک چیز است و متواتر لفظی چیز دیگر. در اخبار متواتر دو-سه کتاب هست. چند مورد از آنها هم در الشامله موجود است. مثلاً میگویند روایت «من کذب علی متعمدا…» تواتر لفظی دارد. حالا اینکه چرا؟ تحلیل آن بماند. اینکه چرا لفظی شده؟ یا «من کنت مولاه فعلی مولاه» هم یکی از آن چیزهایی ادعای تواتر لفظی آن نود و نه درصد است؛ آن هم در بحث مشترک و نه فقط نزد شیعه. آن هم جای خودش. اما نکتهای که الآن میخواهم عرض کنم این است که ما یک جور تواتر داریم که نه تواتر معنوی است و نه تواتر لفظی است. اگر بخواهیم برای آن اسمی بگذاریم باید بگوییم تواتر فوق لفظی است. تواتر لفظ محور، نه تواتر لفظی.
ببینید ما در اصول خواندهایم و میگوییم که لفظ فانی در معنا است. به تعبیر حاج آقای علاقه بند –خدا اساتید را رحمت کند- زیاد میفرمودند که لفظ پرانی، معنا پرانی است. تعبیر قشنگی بود. یعنی کسی میگوید زید از تهران آمده؟ میگویید بله، فلان استادمان –که موثق است- گفت که زید از تهران آمده. بعد میگوییم استاد شما چطور گفت؟ گفت زید از تهران آمده یا گفت زید از تهران برگشته؟ فکر میکنید و میگویید یادم نیست. چرا میگویید یادم نیست؟ این خیلی اتفاق میافتد. میگویید من عین عبارت استاد یادم نیست. چرا؟ بهخاطر اینکه وقتی استاد، لفظی را می پرانده، همان معنا را به ذهن شما می پرانده. لفظ نه برای او مهم بوده و نه برای شما. معنا را پرانده. لذا تواتر معنوی همین است. همه میگویند استاد گفت که زید آمده. بعد میگوییم که لفظ آن چه بود؟ میگویید که نمیدانم، ولی یک چیزی گفت. یا گفت برگشته یا گفت حرکت کرده و… . این تواتر معنوی میشود.
چرا تواتر معنوی شکل میگیرد؟ چون لفظ فانی در معنا است. لفظ در ارائه معنا موضوعیت ندارد. چون فانی و مرآت است، معنا اصل است. بین محاورین هم معنا رد و بدل شده و آنها هم آن را نقلوانتقال دادهاند و به تواتر رسیده. این تواتر معنوی میشود. پس قوام تواتر معنوی و رمز تحققش این است که لفظ در معنا فانی است. لفظ کاره ای نیست.