رفتن به محتوای اصلی

اتفاق مصاحف امصار در «سلام علی ال یاسین» و اثبات تعدد نزول در آن

 

اما مسأله‌ای که برای ما خیلی مهم است، و عرض کردم شما این بحث را با عنایت به رسم المصحف تقریر کلاسیک کنید و ببینید چطور مخاطب فوری به یقین می‌رسد. همین آیه شریفه ای که بارها صحبتش شد. در سوره مبارکه صافات است؛ «سلام علی آل یاسین»[1]. از نظر بحث رسم المصحف، یکی از مهم‌ترین عناصر بحث مقنع برای هر مخاطبی –حتی غیر مسلمان- است. به چه صورت؟ اتفاقا در فدکیه در صفحه رسم عباراتی را از کتب اصلیه گذاشته‌اند؛ به برخی از آن‌ها اشاره کنم تا بحث به ذهن شریفتان بیاید. بعد ببینید چقدر اهمیت دارد. در صفحه «فهرست القرائات»، ذیل آیه «سلام علی آل یاسین» هست. در همین‌جا عنوانی هست به نام «اجماع مصاحف بر کتابت ال یاسین». پایین صفحه هست.

ببینید چند کتاب هست. مرحوم طبرسی هم در مجمع فرموده‌اند. از ابوعلی فارسی نقل کرده‌اند که گفته حجت کسانی که «سلام علی آل یاسین» خوانده‌اند، این است که در مصحف مفصول است. یعنی مصحف کدام شهر؟ همه شهرها. اتفاق مصاحف امصار بر انفصال است. یعنی «ال یاسین». الآن که توابعش را می‌گویم اهمیتش معلوم می‌شود. همه متفقاً منفصل نوشته‌اند. کتاب «مختصر التبيين لهجاء التنزیل» که یکی از مهم‌ترین کتب رسم است، می‌گوید: «و اجتمعت المصاحف على كتب : ءال ياسين منفصلا»[2]. در کتاب «المقنع» می‌گوید: «قال أبو عمرو: و كتبوا فى جميع المصاحف «على آل ياسين» في و الصافات  بقطع اللام من الياء»[3].

حالا برگردیم. عرض من این است که اگر در مصحف متصل می‌نوشت، کسی تردید نداشت که در اینجا «ال یاسین» است. ممکن است «آل یاسین» بخوانند و روشن هم بود. در جمیع مصاحف جدا کردند. وقتی جدا می‌کنید می‌توانید «ال یاسین» بخوانید یا نه؟ به‌عنوان یک عَلَم می‌توان خواند؟! در آیه قبلی می‌گوید: «وَإِنَّ إِلۡيَاسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ»[4]، درحالی‌که جدا ننوشته است! متصل نوشته است. دو-سه آیه بعدش می‌گوید «سلام علی ال یاسین»، همه مصاحف منفصل نوشته‌اند. خُب مصاحفی که جدا نوشته‌اند، با توجه به «الیاس»ی که مناسب با او است، و ضمیر بعدی هم می‌گوید «إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُؤۡمِنِينَ»[5]، عرض من این است که چرا همه مصاحف منفصل نوشته‌اند؟ برای این‌که شواهد آیه به قدری قوی بوده که باید «ال یاسین» بخوانید - «انه» و «الیاس» قبل از آن- شواهد به قدری قوی بوده که اگر متصل می‌نوشتند دیگر احدی از مقرین نمی پذیرفت.

شاگرد: آیات قبلی هم همه مربوط به انبیاء قبلی است.

استاد: بله، احدی از مقری نمی پذیرفت که از کجا کتاب خدا می‌خوانی «سلام علی آل یاسین». تعمد را ببینید. ناسخ در تمام مصاحف منفصل نوشته تا بگوید اگر «الیاس» بخوانید که کسی مشکلی ندارد، «انه» و «ان الیاس لمن المرسلین» و سائر شواهد باعث شده که قرائت «الیاس» روشن باشد. هیچ کسی به مقری‌ای که «سلام علی ال‌یاسین» بخواند ایرادی نمی‌گیرد. چون هر کسی آیه را بخواند همین است. به چه کسی مشکل می‌گرفتند؟ به کسی که «آل یاسین» بخواند. می‌گفتند چه می‌خوانی؟! حالا جالب این است که «سلام علی آل یاسین» قرائت شاذ نیست. در قراء سبعه قرائات مهمی داریم. الآن در الجزائر مصحف ورش و قالون چون قرائت نافع هستند به این صورت است. نافع قرائت اهل مدینه است، همه آن‌ها «سلام علی آل یاسین» می‌خوانند. وقتی حمزه نزد امام صادق علیه السلام خواند، حضرت فرمودند یکی از جاهایی که من با تو مخالفت می‌کنم همین‌جا است. چون قرائت اهل مدینه «سلام علی آل یاسین» است. الآن شما فکرش را بکنید؛ روی حساب نزول بگویید وحدت نزول. اگر وحدت نزول بود، اگر «ال یاسین» بود، انفصال خلاف فطرت نوشتن بود و مورد اعتراض بود. اگر نزول واحد «آل یاسین» بود، با سیاق و… مناسبت نداشت. خُب پس چرا به این صورت است؟ در زیارتی که می‌خوانیم وقتی حضرت دستور به زیارت آل یاسین می‌دهند، می‌گویند «قولوا کما قال الله». در قرائت اهل مدینه که اقراء جبرئیل به حضرت بوده. کما این‌که ظاهر سیاق آیات «ال یاسین» است و آن هم اقراء شده است. چرا در رسم المصحف بر انفصال اتفاق شده؟ روشن است به این خاطر بود که قرائت «آل یاسین» را که از حضرت شنیده بودند نگه دارند. می‌دانستند حضرت اقراء فرموده‌اند. خود نفس اتفاق بر انفصال، بالاترین دلیل کلاسیک بر تعمد کار می‌شود. بعد هم که درست نکرده‌اند. هنوز مانده است. حالا شما بگویید «الخطأ المفضوح». خطای مفضوح کجا بود؟! تعمد داشتند که به این صورت بنویسند تا این‌ها را نگه دارند.

روایتی[6] را قبلاً خواندیم. در مجلس مامون همه علماء بودند. گفتند از قرآن برای «آل» شاهد بیاورید. حضرت خواندند «سلام علی آل یاسین». همه هم تأیید کردند و یک نفر هم نگفت این «اِل‌یاسین» است. و حال این‌که می‌دانستند «ال‌یاسین» هم هست. جالب این است که در آن جا یک نفر «انه» را نگفت تا رد بیاورد. در تفاسیر می‌بینید می‌گویند در اینجا معلوم است که باید «انهم» باشد؛ «سلام علی آل یاسین …انهم من عبادنا…». اما یک نفر نگفت. اگر یادتان باشد عرض کردم این‌که مدام می‌گفتند قرائت نافع سنت است، به این دلیل بود که نافع چیزی را که شنیده بود می‌گفت. کاری نداشت ببیند مرجع ضمیر جور در می‌آید یا نه. «وي يا أهل العراق! تقيسون في القرآن»[7]. این حرف نافع است. هر چه شنیده بود را می‌گفت. «انّ القرائة سنة متبعة»[8].

آن چیزی که می‌خواهم عرضم را به آن ختم کنم، این است: مصاحف بر انفصال اتفاق دارند. بین قراء سبعه قرائات مهمی بر «آل یاسین» هست؛ نافع و … . فضا را در نظر بگیرید. اتفاق مصاحف بر انفصال است، بخش مهمی از قرائات متواتره سبعه «آل یاسین» است. در کتاب‌ها مختلفی هم هست. در این صفحات مراجعه کنید از صحیح بخاری[9] هم هست که «آل یاسین» را داریم. با این زمینه عرض می‌کنم: اگر وحدت قرائت یک فرهنگ شیعی بود، ممکن بود که شیعه همین‌طور مجمل باقی بگذارند؟! یک جا حرفش را نزنند؟! الآن هم در همه درس‌ها «اِل‌یاسین» بخوانند؟! این همه روایات از اهل البیت علیهم‌السلام هست که «آل یاسین» را ذکر می‌کنند، و موافق نظر شیعه و کار شیعه است، از نظر استدلال هم این قدر قوی است که همه مصاحف منفصل نوشته‌اند. اینجا جایش بود که علماء شیعه در موضع گیری قوی باشند و بگویند این از افتخارات شیعه است که این‌ها را می‌گوییم و این روایات را داریم. و مدام به آن باد بدهند. طبیعی بود که شیعه در طول تاریخ، به پرچم قرائت «سلام علی آل یاسین» باد بدهند. خُب حالا باد داده‌اند یا نداده‌اند؟ خیر. چرا؟ یعنی از روز اول نزد شیعه معلوم بود که هر دوی این‌ها قرائت است. آن حرف واحد منافاتی با این دو ندارد. این‌ها یک استدلالاتی است که اگر باز کنید قاطع می‌شوند.

همین چند روز قبل بود؛ برای من خیلی لذت‌بخش بود. علامه طباطبایی در مهر تابان صریحاً فرمودند که این قرائات را ملک وحی آورده است. شاگردان ایشان هم فرموده بودند. این‌ها را بررسی کرده بودیم. خُب در مباحث الاصول حاج آقا عباراتش طوری است که هنوز نشده سامان بدهم. یکی از شاگردان حاج آقا که سال‌ها درس ایشان می‌رفتند می‌گفت. هنوز من نبودم. می‌گفتند شاید در درس اصول بود، گفت من بودم که حاج فرمودند هیچ بعید نیست که همه این قرائات اقرائات حضرت است. ایشان بلاواسطه از آیت‌الله بهجت همین را شنیدند. یعنی همان حرف آقای طباطبایی در مهر تابان را ایشان هم گفته‌اند. و هیچ بعید نیست که همین‌طور است.


[1] الصافات ١٣٠

[2] مختصر التبيين لهجاء التنزیل  ج ۴، ص ۱۰۴۲-۱۰۴۳

[3] المقنع فی رسم مصاحف اهل الامصار، ص ۸۱

[4] الصافات ۱۲۳

[5] الصافات ۱۳۲

[6] عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج‏۱ ؛ ص۲۳۶

[7] جامع البيان في القراءات السبع (۱/ ۱۴۶)

[8] الحجة للقراء السبعة (۱/ ۴۰)                

[9] صحيح البخاري (۴/ ۱۳۵)