رفتن به محتوای اصلی

استبعاد معانی دعا، تسبیح از ماده‌ی «صلو»

 

نرسیدیم «ثناء» را بحث کنیم. در التحقیق فرمایشی دارند که خوب است. من اولین آن را می‌گویم. ایشان می‌گویند من خیال شما را راحت کنم. در معنا «صلو» عربی، نه عبادت هست، نه استغفار هست، نه رحمت و تسبیح. چرا؟؛ می‌گویند به‌خاطر این‌که صلاة در جایی به کار رفته است که این در آن، اصلاً معنا ندارد. وقتی می‌فرماید: «هُوَ ٱلَّذِي يُصَلِّي عَلَيۡكُمۡ»[1]، یعنی چه؟؛ یعنی عبادت می‌کند؟ استغفار می‌کند؟ خدا برای شما استغفار می‌کند؟! خدا که استغفار نمی‌کند، خدا غفار است، نه مستغفر. لذا می‌گویند: در صلات «غفر» نیست. بعد می‌گویند: رحمت و تسبیح نیست، چون «فانّ الرحمة او التسبیح من الملائکه علی الناس غیر مناسب»، چرا؟؛ چون ملائکه مردم را تسبیح می‌کنند! «یصلّی علیکم» یعنی یسبحکم؟! معنا ندارد. از اینجا دومی می‌آید. می‌فرمایند: «ثناء جمیل». «یدلّ علی الاصل …»، آیاتی که من خواندم.


[1]. الاحزاب، آیهی ۴۳.