معنای استمرار در کلمهی «تحیة» و «صلات»
الان که این آیات به ذهنتان آمده است، میخواهم چیزی که ایشان گفتهاند را پی بگیرم. ایشان فرمودهاند: در عربی «صلو» بهمعنای ثناء و تعریف کردن است. خُب، ثناء به چه معنا است؟ مثلاً بگویند: به به؟! مقصود از ثناء چیست؟ ایشان فرمودهاند که «الشامل للتحیية و غیرها». خُب، تحیت چیست؟ وقتی به فارسی بخواهید بگویید به چه میگویید؟
شاگرد: احوالپرسی.
استاد: تحیت احوالپرسی است؟
شاگرد: «وَإِذَا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٖ فَحَيُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَا»[1].
استاد: از نظر صرفی «تحیة» چه صیغهای است؟ مصدر است؟
شاگرد: مصدر است.
استاد: مصدر چه بابی است؟
شاگرد: مصدر باب تفعیل است.
استاد: حیّی، یحیّی، تحیّتا. تفعلةً. مثل «ذکّر یذکّر تذکرة».
پس اصل مادهی تحیة، حیات است. حیّ است. حیات به چه معنا است؟ وقتی میگویند: زنده باشی؛ حیّاکم الله که الآن زیاد به کار میبرند، مقصود چیست؟ «فَأَلۡقَىٰهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّة تَسۡعَىٰ»[2]؛ اصلاً اینکه به مار «حیّة» گفتهاند، چون در حرکت یک نمود خاصی دارد. حیات یعنی این نظمی که داریم از هم نپاشد. مردن، پاشیدن این نظام و چیزی است که در اینجا داریم. «حیّاک اللّه» یعنی نظم تو مستمر باشد. زنده باشی یعنی به زوال و انقطاع نینجامد. کمکم دارم بهمعنای استمرار نزدیک میشوم. خود تحیت یک نحو درخواست استمرار است. ولی نکتهای که الآن میخواهم محور قرار بدهم و حرفهای بعدیام را عرض کنم این است: یک وقتی استمرار میگوییم که وضع موجود جلو برود. این یک جور است. میگوییم زنده باشی، یعنی این نظمی که الآن داری در آینده مستمر باشد. اما یک وقتی است که میخواهیم استمرار بگوییم، اما نمیخواهیم بگوییم این وضع موجود را جلو ببر. میگوییم الآن که وضع موجود هست، من دارم از وضع موجود یک پلی به آیندهی تو میزنم و برای آیندهات دعا میکنم. آیندهی تو را تأمین میکنم. دعا به این صورت است. تحیت این نیست که یک دقیقه دیگر نمیری؛ حیّاکم اللّه، یعنی یک آیندهی خوب داشته باشی. یک حیات و آیندهی سرشار از سلامتی و نعمت و توفیق داشته باشی. مقصود از تحیت این است. نه صرف اینکه زنده باشی. اگر در فارسی میگوییم زنده باد و پاینده …؛ پویا و پایا؛ پویا در حال حرکت است، پایا استمرار و ثبات دارد. پاینده باشی؛ یعنی به زوال نروی. پویا یعنی حرکت بهسوی زوال سراغ تو نیاید. پاینده باش. باعث ایستادن و استقرار موجود میشود. زنده باد هم همین است.
این چیزی که میخواهم تأکید کنم، این است: وقتی در اینجا تحیت و ثناء میگوییم، یعنی من به فکر آیندهی تو هستم. میخواهم برای تو یک آینده، درست کنم. نه محض استمرار. من که در فکر آیندهی خوبی برای تو هستم، لازمهی اینکه آیندهی خوبی داشته باشی، این است که تا آن آینده، استمرار داشته باشی.
شاگرد: نوع دوم استمرار چیست؟ نوع اول، ادامهی نظم موجود بود.
استاد: بله؛ صرفاً اینکه همینطور جلو برود. نوع دوم این است که صرف جلو رفتنش منظور من نیست، بلکه من به آیندهی تو پل زدم. نه صرف کشیدن این حال. الآن میخواهم برای تو تأمین آینده کنم. در مثالهایی که در آینده میزنم، میآید.
شاگرد 2: یعنی رشد و پیشرفت در آینده؟ یعنی این وضع الآن است و بعداً بهتر میشود؟
استاد: ببینید یک وقتی است محض این است که زنده باشی. یک وقتی است که میگویم نه، الآن که میگویم: «الهی زنده باشی»، یعنی نه فقط نمیری، یعنی در سالهای بعد، پر از توفیق و وسعت و سلامتی و علم باشی. دو نگاه است. بعداً در تحیت عرض میکنم. لذا اینکه کسی بگوید «نمیری» یا بگوید «خدا تو را زنده بدارد»، با ارتکازی که عرف از تحیت دارند، دو جور است. حالا به «سلام» هم میرسیم.
[1]. النساء، آیهی ۸۶.
[2]. طه، آیهی ۲۰.