ج) خصوم بهمعنای مناظرات علمی مخالفین
مرحوم مجلسی در بحارالانوار فرمودهاند:
«ولعل اضافة اللطائف إلى الخصوم ليست من قبيل إضافة الصفة إلى الموصوف ، بل المراد المناظرات اللطيفة بينهم ، أو فكرهم الدقيقة ، أو عقولهم ونفوسهم اللطيفة»[1].
معمولاً «لطائف الخصوم» یعنی «الخصوم اللطیفة». دو احتمالی هم که آسیدهاشم فرمودند، هر دو از اضافهی صفت به موصوف است. «الخصوم اللطیفه» یعنی الاوهام اللطیفة. «الخصوم اللطیفة» یعنی الافکار و العقول القویه اللطیفه. اما ایشان میفرمایند: احتمال دارد که از این باب نباشد. از چه بابی باشد؟ خصوم یعنی آنهایی که با هم بحث میکنند. دشمنان. خصوم یعنی مباحثین. دو نفر با هم نزاع میکنند.
«بل المراد المناظرات اللّطيفة بينهم»؛ بنابراین خصوم یعنی دشمنان علمی. دارند با هم بحث میکنند. «لطائف الخصوم»؛ یعنی اللطائف فی المناظرات التی تجری بین الخصوم. «أو فكرهم الدقيقة»؛ یعنی افکار دقیق دشمنان بحث. خصوم هم یعنی کسانی که دارند بحث میکنند. در بحث دشمنی میکنند. «أو عقولهم ونفوسهم اللطيفة»؛ نفس لطیفه شیء است. لطائف الخصوم یعنی روح و نفس لطیف دشمنانی که دارند بحث میکنند. این را در اینجا فرمودند.
اگر یادتان باشد در جلد نود هم همین را معنا کرده بودند. در جلد نود فرمودند:
«لطائف الخصوم " أي نفوسهم فإنّه مما لطف من الانسان يقال قدس اللّه لطيفه أو عقولهم اللطيفة واللطيف العالم بخفايا الأمور ودقايقها»[2].
«لطائف الخصوم، ای نفوسهم». چرا «نفوسهم»؟ «فإنّه مما لطف من الانسان يقال قدس اللّه لطيفه أو عقولهم اللطيفة واللطيف العالم بخفايا الأمور ودقايقها».
شاگرد: اضافه را لامیه میگیرند؟
استاد: بله؛ یعنی نفوسی که برای خصوم است. کسانی که دارند بحث میکنند. پس «لطائف الخصوم» یعنی نفوس دشمنانی که خصم هستند. شاهد حرف ایشان هم این است که دیدهاید مصنفین میگویند: «لنا الخصم». زیاد میگویند. ادبیات دشمنی دارند. در مناظره یعنی دشمن. این هم فرمایش ایشان. پس سه احتمال شد. احتمالات محوری سه تا میشود. یکی اینکه از باب اضافه صفت به موصوف نباشد، دو تا هم فرمایش ایشان است.
شاگرد: منظور از «الخصوم اللطیفه» شیاطین نیست؟
استاد: یعنی شیاطینی که جنسشان از جن است. لطیف یعنی جسمانی مشت پر کن نیست. ممکن است.
[1]. علامهی مجلسی، بحار الأنوار (چاپ دارالاحیاء التراث)، ج ۴، ص ۲۲۵.
[2]. همان، ج ۸۷، ص ۲۲۶.