رفتن به محتوای اصلی

کَمَالُ الإِخلَاصِ لَهُ نفَی ُ الصّفَاتِ عَنهُ

شاگرد ٢: در مورد وحدت هم می‌توان همین را گفت؟؛ یعنی «هو الذی وحّد الوحدة». وحدتی که حضرت علیه السلام برای خداوند متعال، اثبات می‌کند در نهایت به «نفی الصفات عنه» می‌رسد. چون اموری است که مانوس ذهن ما است.

استاد: بله؛ حضرت علیه السلام نفی صفات را کجا گذاشتند؟ جالب است که بعدش دیگر مقامی نگفتهاند. فرمودند:

«أَوّلُ الدّینِ مَعرِفَتُهُ وَ کَمَالُ مَعرِفَتِهِ التّصدِیقُ بِهِ وَ کَمَالُ التّصدِیقِ بِهِ تَوحِیدُهُ وَ کَمَالُ تَوحِیدِهِ الإِخلَاصُ لَهُ وَ کَمَالُ الإِخلَاصِ لَهُ نفَی ُ الصّفَاتِ عَنهُ لِشَهَادَهِ کُلّ صِفَهٍ أَنّهَا غَیرُ المَوصُوفِ وَ شَهَادَهِ کُلّ مَوصُوفٍ أَنّهُ غَیرُ الصّفَهِ»[1].

«… کَمَالُ الإِخلَاصِ لَهُ نفَی ُ الصّفَاتِ عَنهُ»؛ ببینید در آخر کار این را می‌گویند. معلوم می‌شود یک مقصود مهمی در آن هست.

شاگرد: خلاصهی فرمایش شما این شد که ذات خداوند، وحدت عددی ندارد و ذاتش بالاتر از این حرف‌ها است. این‌که باید از جای دیگر دنبالش باشیم بیخود است.


[1]. نهج البلاغة (نسخهی صبحی صالح)، ج ۱، ص ۳۹.